««ظهور «داعش» اوغانی و آسیب پذیری ما؟؟!»»

ظهور داعش اوغانی!؟

««ظهور «داعش» اوغانی و آسیب پذیری ما؟؟!»»

«هزاره ستیزان!؟»
گرچه پیدایش دولت ها، گروه ها، دسته ها و… از نوع «هزاره ستیزان» هموطن برای مردم ستمدیده هزاره، تازگی ندارد! بلکه، عمری برابر با ظهور کشوری بنام «افغانستان» دارد. زیرا، از زمانی به یاری و پیشنهاد استعمار پیر و غربی های نفاق افگن، نام تاریخی «خراسان» از این سرزمین باستانی سلب و به جای آن نام یک قوم (افغان) به این دیار اختصاص یافت، مردم این سرزمین بخصوص هزاره ها هرگز روی امنیت، رفاه، آسایش و آرامش را ندیدند! از روزیکه نظام جدید تک قومی با نام جدید که تک قومی( افغان- ستان) زمامدار این دیار گردیدند، نصیب مردمان بومی این مرز و بوم، بویژه هزاره ها، چیزی جز آه و ناله یا همان «افغان» نبوده است.
بی پرده میتوان گفت: اساساً هزاره سیتزی جز ذات این قوم و حاکمیت برخواسته از آن بوده است. برای همین مردم این سرزمین، بخصوص هزاره ها، بارها و بارها شاهد ظهور حکومت ها و گروه های مردم سیتز و هزاره ستیز از نوع «داعش» با نام و عنوان های مختلف بوده و بارها بردگی، کشتارها، زندان ها، نسل کشی ها وحشتناک و … تجربه نموده اند. بنابراین؛ ظهور «هزاره ستیزان» از نوع داعشی آن پدیده ای تازه ای نیست! این تنها رنگ لباس و پرچم است که عوض شده است!!؟

«رخنه مرگ!؟»
اکنون؛ با توجه به اینکه تمام داعشی های جدید وطنی، با لباس سیاه در واقع همان طالب های سفید پوش سابق اند، که مسلماً اکثریت شان از قوم «اوغان» بوده و یا حداقل مناطق «اوغان نشین» پناگاه شان خواهد بود و با توجه به آسیب پذیری هزاره ها، هنگام تردد در مسیر های که از مناطق «اوغان نشین» میگذرد؛ اگر، این طالب های «سیاه پوش اوغان» یا «داعش های وطنی» مستقر در مسیر های منتهی به هزارستان، با یک رویکرد و حشیانه،  مسیر کشتار را تغیر داده و از «مردان حکومت کشی» به «هزاره کشی» تغیر جهت دهند، میتوان تصور کرد که چه خطری عظیمی در انتظار مسافران مردم هزاره، بخصوص هزاره های «هزارستان جنوبی» خواهد بود!!؟
در چنین صورتی یا باید تمام موتر های هزاره ها که از کابل تا قندهار تا مرز چمن و تا هرات و … در تردد اند اسکورت شوند؟ و یا شاهد «کندی پشت» های دیگر و هزاره کشی های به مراتب بدتر از کویته، در سراسر مسیر های منتهی به «هزارستان جنوبی» باشیم! البته، کشتارهای اخیر را باید به منزله زنگ خطر و «رخنه مرگ» به شمار آورد که هرگاه با این پدیده «هزاره ستیز» با شدت تمام مقابله نشود، شاهد شیوع آن همچون یک مرض خطرناک واگیر دار به میان دیگر اقوام سنی مذهب در شمال و دیگر مناطق کشور خواهیم بود که در همه حال هزاره های شیعه مذهب یگانه قربانی در دسترس بدون پیآمد ها و بازخورد های منفی برای تروریستان سیاه پوش(داعش های) وطنی به قرقه تروریستان تبدیل خواهند شد!

«پناهگاه خطرساز هزارستان!؟»
عجیب و جالب است بدانیم اینکه؛ پناهگاه طبیعی و سرزمین اجدادی مان (هزارستان) به همان اندازه که در روزهای تلخ و تاریک تاریخ، همچون دژ تسخیر ناپذیری از ما محافظت نموده  و به نسل های از هزاره ها امکان ادامه حیات داده است؛ به همان اندازه خود بندی بر پای ما شده و علاوه بر اینکه از تعامل با جوامع مدنی سالهای سال دورمان نگهداشته و به شدت باعث عقب ماندگی مان شده است؛ بدلیل نبود مسیر امن به خارج از دیار، به شدت آسیب پذیر مان نیز نموده است!؟
به نظر میرسد؛ مشکل اساسی این مردم همان حصار طبیعی سرزمین شان (هزارستان) است که هیچ مسیر امنی نداشته و به هیچ کشوری امن در خارج نیز راه ندارد. بخصوص اینکه هیچ حامی همسایه همانند اقوام دیگر نیز نداشته و از حامی بین المللی نیز برخوردار نیستند. از دیگر سو؛ اشتراک مذهبی با ایران، نیز نه تنها هیچ حمایت و پشتیبانی جدی این کشور برای هزاره را در پی نداشته؛ بلکه، چه بسا باعث اتهام و بدنامی هزاره ها در داخل و خارج کشور نیز گردیده است. بدنامی که دیگران را از ما «تور» داده و «تارانده» و باعث سلب اعتماد شان به مردم هزاره شده است!؟.

«چه خواهد شد؟»
حال اگر از شیوع این پدیده شوم و نامیمون جلوگیری نشود، مسلماً هزاره ها با دو خطر مهم رو برو خواهند بود: 1) خطر مهم و فوری همانا خطری است، که مردم هزاره را در مسیر های منتهی به هزارستان تهدید میکند؛ زیرا، هزاره ها مجبور اند مرتب از مناطق «اوغان نشین» در تردد باشند و این مناطق جایگاه و پناهگاه داعش های وطنی خواهد بود و… !؟.  2) خطر حمله به مناطق هزارستان، بخصوص هزارستان جنوبی و خطر همکاری «کوچی ها» با داعش و خطر نفوذ روز افزون این جماعت در میان مردم «اوغان» و… که در نهایت ممکن است به کثرت نفوس شان انجامیده و در نهایت، هجوم های همانند زمان عبدالرحمان یا طالبان به هزارستان را، به دنبال داشته باشد.

«چه باید کرد؟»
به نظر میرسد، برای راه حل مشکل فوری و نخست در امن نگهداشتن مسیرهای منتهی به هزارستان، تنها یک طرح عملی به نظر می رسد؛ اگر کشتار مسافران ادامه یابد و حکومت ضعیف و ناتوان همچنان تماشا چی باشد، هزاره ها چاره ای ندارند جز اینکه با کاروان در این مسیر ها تردد نموده و خود امنیت کاروان های شان را به عهده گیرند. برای جلوگیری از خطر دوم، تنها راه حل قوی شدن مردم با تهیه سلاح و مسلح شدن تمام مردم هزاره است که هرگاه مورد حمله قرار گرفتند، همگان با دست پر، به دفاع از سرزمین شان برآیند.

«حرف آخر!!»
مسلماً خطر ظهور این پدیده شوم و ویرانگر را نباید کم اهمیت انگاشت و نادیده گرفت! در حال حاضر وظیفه همگانی به خصوص اهالی رسانه و قلم بدستان است که به صورت گروهی و به سرعت به آگاهی بخشی روی آورده و زنگ خطر را برای همگان بخصوص مجامع انسان دوست بین المللی و مسؤلان بی خیال کشور به صدا در آورند!!؟

مصطفی خرّمی
4 / 7 / 93



دیدگاهها بسته شده است.