“نیم نگاهی به تاریخ هزاره ها”

“نیم نگاهی به تاریخ هزاره ها”

****

 کلمه «هزاره» به معنای یک هزار سال؛ به معنای دسته هزاره نفری در یک سپاه و نام قوم خودمان است.

– سپاه چنگیز خان به دسته های ده نفری، صد نفری و هزار نفری تقسیم می شد که به دسته هزار نفری آن در گوییش مغولی “مینگ” (هزاره) می گفتند، هنگام ترجمه به فارسی، “مینگ مغلی” به “هزاره” ترجمه گردید، برای همین بعدها با “هزاره” نام قوم مشتبه گردیده و دشمنان مردم هزاره ایشان را از سپاه هزار نفری چنگیز معرفی نموده در گسترش این پندار غلط تلاش بسیار نمودند!

****

– همانگونه که جناب تان اشاره نموده اید، در تبار و نژاد مردم هزاره، حدود ده نظریه مطرح است که بسیاری از آنها بر اساس حدس و گمان بوده و حتی در برخی نظریه ها آشکارا رگه های از تعصب دیده میشود!؟

پاسخ این پرسش چنان بلند بالا و مفصل است که از «خوارک آغا» بیخی بور بوده و از گنجایش این مختصر بدور است!

– اما مختصرا خدمت عرض کنم که بر اساس شواهد تاریخی، هزاره ها از ساکنان باستانی این دیار خراب شده بوده اند که میشه ریشه های اجدادی این قوم را در گزارش های تاریخی متعدد صدها سال پیشتر از تهاجم مغولان بدست آورد.

1- تطابق بسیاری از واژه ها در گویش هزارگی با برخی از واژهای کتاب اویستا و اینکه زادگاه «زردشت»، این پیامبر بزرگ شهر «بلخ» در زمان پیشدادیان و کیانیان بوده، بر این باور مهر تأیید میزند که به احتمال زیاد اجداد هزاره ها سده ها پیشتر از میلاد، در شهر “بلخ” و نواحی اطراف به خصوص “بامیان” یا بامیکان ساکن بوده اند.

برای همین در برخی از منابع تاریخی از شهر بامیان با عنوان «بلخ بامی» یاد میکند که گویا به تابعیت «بلخ» از بامیان و مرکزیت بامیان در برخی از دوره های تاریخی اشاره دارد! حتی میشه به این باور رسید که «زرتشت» بلخی پیامبر اجداد هزاره بوده باشد.

خاشه

2- گزارش «کارتزیوس» گزارشگر یونانی همراه اسکندر، از پوشش، قیافه، ساختار خانه ها، رسم و رواج و.. ساکنان سرزمین هزارستان به گونه ای است که با گذشت سده های متوالی، امروزه در بسیاری از مناطق هزارستان به عیان دیده میشود.

3- “هیونگ تسانگ” زایر چینی هنگام دیدار از بامیان، در قرن هفت و هشت میلادی، از این سرزمین و مردم آن، با عنوان “هوساله” (هزاره)یاد نموده و از جزئیات زندگی مردمان ساکن این دیار به گونه ای گزارش داده، که تنها با زندگی هزاره های امروز همخوانی دارد.

4 – پادشاه سلسله سوریان غور از آل شنسب در سال36 هجری، همراه با حاکم و نماینده امام علی خلیفه وقت مسلمانان در خراسان که خواهر زاده امام نیز می شد خدمت خلیفه مسلمانان در کوفه رسیده و پس از صحبت مفصل با امام به دست ایشان مسلمان و راهی سرزمین غورگردید. در بازگشت تمام مردم آن دیار(اجداد هزاره ها) مسلمان شدند و برای همین محبت به اهلبیت در میان این قوم این همه پایدار است.

5 – در گزارش های تاریخی عصر اسلامی سلسله حکومت های همچون: رتیبل شاهان زوالستان، شاران غرجستان، شیران بامیان، سوریان غور و… از میان هزاره ها برخواسته بودند که در دوره های مختلف تاریخی بر سرزمین های وسیعی به نام های: زاولستان، غرجستان، غور، بامیان و… به گستردگی چند برابر هزارستان فعلی حکومت و حاکمیت داشته اند.

6 – در جریان حملات چنگیز خان به شهر باستانی بامیان، منابع تاریخی از مقاومت قوم هزاره در کنار دیگر ساکنان این شهر یاد شده که بدون شک هزاره ها پیشتر از تهاجم مغولان در شهر باستانی بامیان ساکن بوده اند. در جریان این یورش که به کشته شدن نواسه چنگیز خان انجامید، خشم خان مغول باعث نابودی حکومت، مدنیت و فرهنگ چند هزار ساله هزاره ها گردید.

6 – درپی تهاجم خونین چنگیز خان، سرزمین هزارستان به تکه های کوچک تقسیم و حاکمیت طولانی ملوک الطوایفی را تجربه نمود که به گسست تاریخی ویرانگر بیش از چهار سده انجامید. گسستی که باعث نابودی بسیاری از میراث های ارزشمند مدنی و تاریخی اجداد هزاره ها گردیده است.

7 – یلغار خونین عصر عبدالرحمان خانی در آواخر قرن نوزده میلادی، در واقع تیر خلاصی بود که بر پیکر نیمه جان فرهنگ و مدنیت تاریخی هزاره ها فرود آمد.

8- خوب است بدانیم که سرزمین “هزارستان تاریخی” در منابع تاریخی بسیار بیشتر از هزارستان امروزی تصویر شده است؛ میشه گفت: پیش از تهاجم عبدالرحمان خونریز و بعد از آن بیش از دو سوم این سرزمین را هزاره ها از دست داده اند. بدرود.

****

م، خرمی

20 قوس 98



دیدگاهها بسته شده است.