“نیم نگاهی به زندگی امام جواد(ع)”

«نیم نگاهی به زندگانی امام جواد(ع)»
*****
امام جواد (ع) در دهم ماه رجب سال 95 هجری، در مدینه منوره چشم به جهان گشود؛ هنوز تنها شش سال از عمر شریف اش نگذشته بود که پدر بزرگوار اش امام رضا (ع) در سال ۲۰۰ هجری قمرى، به دعوت و اجبار مأمون عباسى به تنهایی از مدینه به طوس (خراسان) رفت، فرزند خردسال اش امام جواد (ع) و دیگر افراد خانواده آن حضرت(ع) در مدینه باقی ماندند و امام جواد (ع) جانشین پدر گرامی اش امام هشتم در این شهر بود. امام جواد (ع) در سال ۲۰۲ هجری قمری، در زمان پدر بزرگوار اش از روی ناچاری ولایت عهدی مأمون را پذیرفته بود، مسافر مرو گشته و پس از دیدار پدر به مدینه بازگشت. مأمون در سال ۲۰۴ هجری قمری، هنگام عزیمت به بغداد در مسیر راه امام رضا(ع) را مسموم نموده به شهادت رساند، آنگاه بدن مبارک حضرت را در شهر توس در کنار قبر هاورن الرشید پدر خود به خاک سپردند. اما بنابر بعضی روایت ها، امام جواد (ع) هنگام شهادت پدر گرامی اش بار دیگر در طوس حضور یافته و شخصا مراسم غسل، تکفین و تدفین پدر اش را بر عهده گرفت؛ البته از این حضور امام جواد در برخی گزارش های تاریخی نیز سخن رفته است.
مأمون خلیفه عباسی به خوبی میدانست که شیعیان پس از امام رضا (ع)، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت، در این صورت، امام تازه شیعیان، همچنان تهدیدی برای حکومت وی خواهند بود، بویژه این که مأمون متهم بود که امام رضا(ع) را مسموم و به شهادت رسانده است. بنابراین مامون خلیفه کنترل امام جواد روی دست گرفت و برای رسیدن این هدف، بلافاصله آن حضرت (ع) را از مدینه به بغداد فراخواند و امام جواد (ع) در سال ۲۱۵ هجری قمرى، وارد بغداد شد. هنگام که مأمون به جایگاه علمی، کمالات معنوی و فضایل اخلاقی و انسانى امام محمد تقى الجواد(ع) پی برد، به گرمى از ایشان استقبال نموده و آن حضرت (ع) را بر سایرین از عباسیان و علویان ترجیح و برترى داد و دختر خود «ام‎الفضل» را به عقد ازدواج آن حضرت (ع) درآورد. زیرا برای خلیفه عباسی ممکن بود که از این راه بتواند شب و روز از زندگی امام به خوبی آگاهی یافته و رفتار و کردار امام (ع) را و نیز تماس‌های شیعیان با آن حضرت را زیر نظر بگیرد.
اما عباسیان و درباریان خلافت عباسی که از طرح زیرکانه مأمون در زیر نظرگیری امام ناآگاه بودند، از ازدواج «ام‎الفضل» با امام جواد (ع) سخت برآشفتند، زیرا از آینده این کار بیمناک بودند که مبادا از طریق امام جواد و فرزند احتمالی وی از«ام‎الفضل» پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره ولایتعهدى امام رضا (ع) نیز دچار همین نگرانی شده بودند. درباریان عباسی، مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کردند و گفتند: خلیفه دختر خود را به ازدواج کسی درآورده که کودکی بیش نیست و از علم دین و دنیا هیچ بهره ای ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی‌دهد و واجب را از مستحب باز نمی‌شناسد. مامون که به گفتار بى اساس آنان اعتقادى نداشت و از کمالات و فضایل معنوی و علمی امام جواد (ع) آگاه بود، در مقابل این برخورد و براى نشان دادن شایستگى آن حضرت (ع)، مجلس بحث و مناظره علمى برپا کرد و امام نهم شیعیان (ع) را به مناظره علمی با «یحیی بن اکثم» دانشمند دربار عباسی و فقیه بزرگ اهل سنت در آن عصر فراخواند که امام (ع) در این مجلس، به تمامی پرسش‌های یحیی پاسخ گفت و مقام و موقعیت علمی و هوش و ذکاوت آن حضرت (ع) بر همگان آشکار و اثبات گردید.
اما ام الفضل همسر امام جواد (ع) که در دربار خلافت پرورش یافته و از زندگى اشرافى برخوردار بود، تحمل زندگى زاهدانه و بى آلایش خاندان عصمت و طهارت (ع) را نداشت و از آغاز ورود به مدینه منوره، بناى ناسازگارى در پیش گرفت و برای بازگشت به بغداد اصرار می‌کرد. حتی چند بار در نزد پدرش مأمون شکایت و گلایه کرد، اما مأمون به شکوائیه هاى دخترش اعتنا نداشت و وى را به زندگى مسالمت آمیز با امام جواد (ع) توصیه مى کرد. مأمون که برای امام محمد تقی (ع) احترام زیادی قائل بود و به این که امام دامادى وى را پذیرفته، افتخار مى‎کرد. امام جواد (ع) که با وجود تکریم و احترام از سوی مأمون، تمایلى به زندگى اشرافى و معاشرت با خلیفه عباسی و درباریان وی نداشت، به دنبال فرصتى بود که از آن محیط خارج شود. حضرت پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت و تا پایان خلافت مأمون در سال ۲۲۰ هجری قمری در مدینه منوره ماندگار گردید. با وجود سن کم؛ همگی مردم از خاص و عام امام جواد(ع) را عالم بزرگ و دانشمند کم نظیر می‎دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. احادیث ارزشمند بسیاری از آن امام جواد(ع) در کتاب های: عیون اخبار الرضا، تحف العقول و… نقل گردیده است.

IMG-20200720-WA0027
پس از مرگ مأمون در ۱۷ رجب سال ۲۱۸ هجری قمرى، برادر ناتنی‎اش معتصم زمام خلافت عباسی را در دست گرفت. معتصم با این که در ظاهر براى امام جواد (ع) احترام قائل بود ولى در باطن نسبت به مقام و منزلت آن حضرت (ع) و شایستگى های وى براى رهبرى مسلمین به شدت حسادت می ورزید، لذا همواره به شهادت امام می اندیشید و برای اجرای این جنایت نقشه میکشید؛ لذا در اولین سال حکومت خود و براى کنترل و مراقبت بیشتر امام جواد(ع)، ایشان را به بغداد فراخوان و آن حضرت (ع) به ناچار به همراه همسر خود ام‎الفضل مدینه را ترک کرد و به بغداد رفت.
معتصم خلیفه عباسی به خاطر کینه و دشمنی که نسبت به اهل بیت (ع) و شیعیان آنان داشت، به بهانه هایى، محدودیت‎هاى جدیدی براى آنان و بویژه امام جواد (ع) قائل مى‎شد.
حضرت امام محمد تقى (ع) در این سفر، چند ماه بیشتر در بغداد زندگى نکرد و سرانجام در آخر ذى القعده همان سال (۲۲۰ هجری قمری) و به وسیله زهرى که همسرش ام الفضل به تحریک برادرش جعفر بن مأمون و به دستور عمویش معتصم عباسى به آن حضرت (ع) خورانید، مسموم گردید و پس از چندى و در حالی که تنها ۲۵ سال از عمر شریفش میگذشت، در آخر ماه ذیقعده به شهادت رسید.پیکر پاک و نورانی امام جواد (ع) در مقابر قریش بغداد، در کنار مرقد مطهر و شریف جد بزرگوارش حضرت امام موسى کاظم (ع) به خاک سپرده شد، جای که امروزه به کاظمین شهرت دارد.
*****
شهادت غم انگیز حضرت امام جواد(ع)، بر فرازنه فرزند اش حضرت صاحب الزمان(عج) و عموم مسلمانان و شیعیان جهان تسلیت باد.
*****
م، خرّمی
یکم اسد 99



دیدگاهها بسته شده است.