«سیاست لال و دل!؟»
٭٭٭٭
دوستی پرسید که که چرا ما هزاره ها سیاست کردن بلد نیستیم و همیشه خراب میکنیم؟ گفتم: برای اینکه ازیک سو ما هزاره ها صدها سال از صحنه سیاست و حکومت رانده شده ایم و تجربه سیاست بازی را اصلا نداریم و از سوی دیگر مردم هزاره کوهستانی اند و دو صفت خوب و بد دارند که با سیاست امروز همخوانی ندارد!
گفت: کدام صفت ها؟
گفتم: صداقت و لجاجت؛ دو صفت که باعث میشود انسان سیاسی هزاره نتواند سیاستمداری خوبی باشد! زیرا سیاست در دنیای امروز سیاست «لال و دل» است!!
گفت: سیاست «لال و دل» یعنی چه؟
گفتم: مگه ضرب المثل مشهور را نشینده ای که؛ «هم لال(لعل) بدست آید و هم دل یار نرنجد»!؟
گفت: چرا؛ گفتم: پس بدان در دنیای امروز سیاستی موفق است که سیاستمدار بتواند هم دل مردم و جماعت را با خود داشته باشد و هم دل حکومتی ها را نرنجاند!؟ یعنی یک بازی کاملا دوگانه، که متأسفانه سیاستمدار آزره، نه در آن طرف خط دیورند و نه در این طرف خط دیورند؛ از داشتن چنین هنری کاملا بی بهره اند!! برای همین است که رهبران آزره در هر دو کشور بر اساس همان سرتمبه گی برخواسته از صداقت و لجاجت کوهستانی دچار خبط و خطا های غیر قابل بخشش میشوند!!
پوزخندی زد و گفت: منظور تو محقق و خالق است؟؟
گفتم بلی متأسفانه؛ تاریخ چه زود تلخ و تار تکرار میشود؛ چقدر جریان «شهدای تبسم» با حادثه «شهدای مچ» به همدیگر شبیه اند زیرا: شهدای مظلوم در هردو حادثه، سر بریده شدند در تعداد نیز تقریبا با هم برابر اند؛ تنها با این تفاوت که ر میان شهدایی تبسم، دختر هفت ساله و پیرزن هفتاد ساله وجود داشت، برای همین سوز و شوری بیشتری ایجاد کرد و جنبش ناخواسته و کاملا خودجوش ی به وجود آمد، مردم با حضور میلیونی پیکرهای پاک شهیدان را تا درب ارگ ریاست جمهوری بدرقه کردند و حکومت را چنان در تنگنا قرار دادند که حکومتیان حاضر شدند تمام خواسته های مردم عزادار را بپذیرند؛ اما یک سیاستمدار ناشی درون حکومتی از خود مردم هزاره، که میتوانست با سیاست دوگانه «لال و دل» از این فرصت طلایی برای خود و قوم خویش حداکثر استفاده ره نموده و با بازی کردن نقش میانجی از یک سو دل های مردم و حکومت هر دو را بدست آورده و از سوی دیگر جایگاه اجتماعی خود به عرش برساند و بدون تردید خود را به یک رهبر واقعی و مزاری ثانی بدل نماید؛ اما با یک موضعگیری کاملا ناشیانه برخواسته از لجاجت کوهستانی؛ در دشمنی با افراد خاص، میخواست رقیبان بالقوه خود در جنبش تبسم را به زمین بزند؛ لذا، به آنان «ملاق زنان کوچه و خیابان» لقب داد که مردم آن را به تمام مظاهره کنندگان تسری دادند! میخواست بگوید: امثال این آدم ها، به شهدا توهین کرده اند که پیکرهای شان را همچون «گوشت قربانی» و …!؟ که مردم آن را نیز توهین مستقیم به شهدا و خانواده های ایشان دانستند؛ با این سیاست ناشیانه خود و مردم خود را به زمین زد و حکومتیان را از مخمصه نجات داد و…!!
٭٭٭
با لبخندی تلخی بر لب، گفت: اما چرا مردم در جریان «درنه شهدایی مچ»؛ به صدر(H-D-P) ایچ دی پی «محقق ثانی» لقب داده اند؟ گفتم: برای اینکه این رهبر نما دقیقا همان کاری کرد که محقق در جریان «جنبش تبسم» نمود؛ صدر ایچ-دی-پی؛ نیز درپی رقابت شدید با ملاها و حزب (M-W-M) مجلس وحدت مسلیمن؛ میخواست با لجاجت کوهستانی، رقیبان خود در این حزب را با شکست رو برو کند و چون خود در درون حکومت حضور دارد، از این طریق دل حکومتیان را نیز به دست آورد!!اما کاری کرد که خود، حزب اش و مردم هزاره ره به زمین زد؛ به شهدا توهین کرد در مقابل حکومتیان در تنگنا قرار گرفته را، از مخمصه نجات داد و رقیبان شان نیز برنده “درنه” شدند و در چشم مردم تا آسمان صعود کردند!!
وگرنه صدر هزاره دموکراتیک پارتی به عنوان یک حزب کاملا هزارگی، میتوانست با سیاست «لال و دل» تمام برنامه های درنه و تحصن را خود به دست گیرند و به عنوان تنها حزب آزرگی خالص، خود را با عنوان “وارثان شهدا” در دید خلق قلمداد نمایند! هم با مردم و خانواده های شهدا همدردی نمایند و هم خود صحنه گردان «درنه» باشند و با به دست گرفتن بلندگو به زبان گویایی مردم هزاره تبدیل شوند و خود مطالبات مردم را مطرح و پییگری نمایند! و هم از این راه به راحتی میتوانستند رقیبان، ملاها، حزب رقیب را به راحتی کنار بزنند!!
در دیگر سو؛ میتوانستند با بازی کردن نقش میانجی هم دل حکومتیان را بدست آورند و هم دل مردم را و هم آینده و پیروزی های سیاسی خود را تضمین نمایند!
٭٭٭
– اما متأسفانه، صدر ایچ دی پی با بیانات نارسایی خود؛ شهدا را به شهدایی “اوغانستانی و پاکستانی” تقسیم بندی نمودند، که این سخنان ناشیانه واکنش تند مردم و حتی همکاران غیر هزاره شان در داخل مجلس ایالتی ره درپی داشت و خالق هزاره را به شدت محکوم کردند که اگر شهدای اوغانستانی اند؛ انسان که هستند!!
– و نیز چنین سخنان نابخردانه، تمسخر شدید رسانه ها و تنفر شدید مردم هزاره دو طرف خط دیورند را درپی داشت!!
– ایشان، درنه و تحصن را کار یک عده مخالف حکومت معرفی کردند که گویا خانواده های شهدا را مجبور نموده اند که پیکرهای پاک شهدا را به محل درنه آورند که بلافاصله با واکنش تند خانواده شهدا مواجه شد و این سخن را به شدت تکذیب کردند !!
– تحصن را کار عوامل خارجی قلمداد نمودند که تنفر شدید مردم عزادار را درپی داشت و…!
٭٭٭٭
پس می بینیم که هزاره های پسا مزاری، در دو طرف خط دیورند، به بحران شدید رهبری مواجه گشته اند که آدم های خام و بی تجربه زمامدار رهبری شان گردیده که همواره به ضرر خود و مردم خود گام برداشته، خود و مردم خود را خوار و خفیف نموده اند و موقعیت ها و شانس های طلایی را از ایشان گرفته اند! و..!؟
سری با تأسف جنباند و بدون کلام تأیید و سکوت نمود!!
٭٭٭٭٭
م، خرمی
۲۱ جدی ۹۹