مقدمه سقوط جامعه در دوران آخرالزمان

عمده مسائل مربوط به بخش اول آخرالزمان، ناظر بر گسترش فساد در دنیا و بی‌مبالاتی مردم و تعدی آنها از حدود شرعی الهی است.

باور به منجی و آخرالزمان، نقطه اشتراک ادیان الهی و همچنین اصلی مسلّم در مکتوبات دینی امت‌هاست. این ادیان به گونه­‌ای معتقدند که هرگاه بشریت دچار انحطاط معنوی و اخلاقی شود و از فطرت خداجوی خویش فاصله گیرد‍ و جهان را تاریکی جهل، غفلت و ستم در بر گیرد و نیز ظلم و ستم فراگیر شود، شخصیتی نجات‌­بخش ظهور و عدالت را در سراسر عالم مستقر خواهد کرد. این نوع از اعتقاد، ناخودآگاه پای یکسری مفاهیم را در قاموس آموزه‌های ادیان آسمانی باز می‌کند که در اندیشه دینی از آن به عنوان آخرالزمان و یا به تعبیر غربی آن، پایان دنیا (end time) یا آپوکالیپس (Apocalypse) یاد می‌شود.

در آموزه‌های دین مبین اسلام، دوران آخرالزمان به دو دوره تقسیم‌بندی می‌شود که یک بخش آن از زمان بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله آغاز و تاکنون ادامه دارد. عمده مسائل مربوط به این بخش از آخرالزمان، گسترش فساد در عالم به وسیله کافران و مجرمان است که در رأس این هرم، یهودیان صهیونیست حضور دارند. دوره دوم آخرالزمان، مربوط به تحولات عظیم و عجیب در پهنه طبیعت و وجود انسان‌ه و در بردارنده موضوعاتی مثل رجعت خوبان و بدان،‌ تحقق رویدادهای عجیب در عالم مثل عذاب خسف یا گشوده شدن زمین و بلعیدن مجرمان و هجوم موجوداتی ماورایی مثل اجنه‌ای همچون یأجوج و مأجوج است که به تعبیر امام صادق «أَکَلُوا النَّاسَ»، یعنی مردمان را می‌خورند. (تفسیر قمی، ج2،‌ ص41)

اما درباره دوره اول از آخرالزمان احادیث متعددی از معصومان علیهم‌السلام وارد شده که بیشتر ناظر بر گسترش فساد در دنیا و بی‌مبالاتی مردم و تعدی آنها از حدود شرعی الهی است. در این شماره به حدیثی از رسول الله (ص) اشاره می‌شود که درباره برخی ویژگی‌های عصر آخرالزمان است.

پیامبر خطاب به ابن مسعود فرمود «پسر مسعود، پس از من مردمى مى‌‏آیند که غذاهاى لذیذ و رنگارنگ مى‏‌خورند و بر مرکب‌هاى راهوار مى‏‌نشیند و خود را به زیورهایى که زنان خود را براى شوهر آرایش می‌کنند، مى‌‏آرایند و مانند زنان خودنمایى و تبرّج می‌کنند و زىّ و روش جبابره و قدرتمندان به خود می‌گیرند. آنها منافقان این امت اسلامند. یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ یَأْکُلُونَ طَیِّبَاتِ الطَّعَامِ وَ أَلْوَانَهَا وَ یَرْکَبُونَ الدَّوَابَّ وَ یَتَزَیَّنُونَ بِزِینَةِ الْمَرْأَةِ لِزَوْجِهَا وَ یَتَبَرَّجُونَ تَبَرُّجَ النِّسَاءِ وَ زِیُّهُمْ مِثْلُ زِیِّ الْمُلُوکِ الْجَبَابِرَةِ هُمْ مُنَافِقُو هَذِهِ الْأُمَّةِ.

در آخرالزمان شراب می‌نوشند، با نرد بازى می‌کنند، بر مرکب هوس‌ها سوارند، نماز جماعت را رها می‌کنند، از نماز شب و نمازهاى شبانه در خوابند و در شب‌ها در پى افراط در لذت و دنیا می‌دوند. خداوند می‌فرماید «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا؛ پس از خود نسلى بر جاى نهادند که نماز را ضایع ساختند و از شهوات پیروى کردند و به زودى گمراهى و عذاب را دیدار کنند» (مریم 60) فِی آخِرِ الزَّمَانِ شَارِبُوا الْقَهَوَاتِ لَاعِبُونَ بِالْکِعَابِ رَاکِبُونَ الشَّهَوَاتِ تَارِکُونَ الْجَمَاعَاتِ رَاقِدُونَ عَنِ الْعَتَمَاتِ مُفَرِّطُونَ فِی الْغَدَوَاتِ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى‏ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا.

پسر مسعود: مَثَل اینها چون (خرزهره) است که رنگش زیبا،‌ اما مزه‏‌اش تلخ است، سخنانشان زیباست و اعمالشان بیمارىِ شفاء ناپذیر است «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها؛ آیا در قرآن نمی‌‏اندیشند یا بر دل‌هاشان قفل‌ها است». (محمد 24) یَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَثَلُهُمْ مَثَلُ الدِّفْلَى زَهْرَتُهَا حَسَنَةٌ وَ طَعْمُهَا مُرٌّ کَلَامُهُمُ الْحِکْمَةُ وَ أَعْمَالُهُمْ دَاءٌ لَا تَقْبَلُ الدَّوَاءَ أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها.

نکته اول در این روایت شریف آن است که مخاطب کلامِ حضرت، جامعه اسلامی است. زینت مردان و جلوه‌گری آنها مشابه رفتار زنان معرفی شده و پیامبر، دل‌مشغولی به دنیا و شهوات آن و کم‌توجهی به اقامه نماز را مقدمه‌ای برای سقوط جامعه اسلامی بیان فرمود. برعکس آن، یعنی اقامه حقیقیِ نماز و عدم تبعیت از شهوات و نیز تدبر در قرآن از راهکارهای نجاتی است که می‌توان در فحوای کلام رسول خدا دریافت.



دیدگاهها بسته شده است.