« بررسی ریشه های تاریخی واقعه عاشورا(3)»
««2) رقابت پایدار»»
ظهور آیین آسمانی اسلام و ابلاغ آن توسط یک پیامبر «هاشمی»، هیچگاه از سوی قریش و رقیب دیرینه بنی هاشم (بنی امیه) باور نگردیده و هرگز جدی گرفته نشد! بلکه، به زعم «ابوسفیان» بعنوان یک فرد اموی که رهبری سران قریش و مخالفان اسلام را به عهده داشت؛ ابلاغ آیین جدید از سوی یک شخص هاشمی، در واقع نوعی «ترفند جدید» از سوی هاشمیان برای تسلط بیشتر بر سرنوشت عرب و قریش تعبیر گردید. برای همین، ابوسفیان اموی و اکثریت بنی امیه زمام رهبری مخالفان اسلام را بدست گرفتند و با تمام امکانات به مقابله با این آیین جدید رفته و تمام توان خویش را برای محو و محدودیت این حرکت انقلابی به کار بردند.
بنابراین؛ ظهور اسلام، به رقابت تاریخی میان دو خاندان رقیب(بنی هاشم و بنی امیه) دامن زد و و تضاد دیرینه میان دو خاندان این بار با شدت بیشتر ادامه یافت. مخالفت شدید قریش به رهبری یک فرد اموی سرانجام هجرت رسول اکرم(ص) به یثریب و تشکیل نخستین دولت متمرکز در تاریخ حجاز را بدنبال داشت. این حرکت الهی و تاریخی از سوی پیامبر و مسلمانان که بعد ها مبدأ تاریخ اسلام قرار گرفت، پیآمدهای بس نیک و فرخنده ای را برای دین اسلام، مسلمانان ستمدیده و نیز مردم یثریب در پی داشت.
بر خلاف پندار سران قریش و امویان این حرکت نه تنها نابودی یا حتی محدودیت آیین جدید و پیامبر هاشمی را بدنبال نداشت؛ بلکه، بصورت روز افزونی بر قدرت، شهرت و شوکت اسلام و مسلمانان افزوده شد. تشکیل حکومت اسلامی مدینه، باعث وحشت قریش و بنی امیه شد. قریشیان به رهبری امویان تمام توان خویش را به کار بستند، تا با جلب همکاری تمام قبایل از گسترش دین جدید و به زعم خود شان، از سلطه «حکومت هاشمی» جلوگیری کنند.
پیروزی اقلیت مؤمن و فقیر مسلمانان بر اکثریت ثروتمند و توانمند قریش، در جریان نخستین رویاروی که در کنار چاه های «بدر» اتفاق افتاد و در تاریخ اسلام به «جنگ بدر» شهرت یافت، از یک سو؛ توانمندی بیشتر اسلام نوپا و نظام پدید آمده توسط پیامبر هاشمی را در پی داشت و به ثبات بیشتر حکومت اسلامی مدینه انجامید. ازسوی دیگر؛ با شکست خفت بار قریش، آتش رقابت میان دو خاندان حکومتگر (امویان و هاشمیان) را بیش از پیش شعله ور نمود.
به باور رأس بنی امیه و رئیس قریش (ابو سفیان اموی)، ادعای نبوت توسط پیامبر هاشمی، تنها طرح و توطئه ای تازه ای از سوی بنی هاشم قلمداد شد، که برای تسلط بیشتر بر قریش و عرب با زرنگی تمام از سوی یتیم عبدالله(پیامبر اعظم اسلام) راه اندازی و اجرایی شده بود! به همین دلیل، بنی امیه تمام تلاش خود را به کار بستند تا از گسترش آیین توحیدی که دین آبایی قریش را هدف قرار داده بود جلوگیری کنند و از این طریق از گسترش بیش از پیش حکومت هاشمی یثریب که حالا «مدینه الرسول» نامیده می شد، به هر قیمتی جلوگیری نموده و این حرکت آیینی، انقلابی و اصلاحی را در نطفه خفه نمایند.
راه اندازی جنگ های متعدد از سوی قریش و در رأس ایشان «بنی امیه»، به خاک افتادن پهلوانان نامی قریش را در پی داشت. شدت رقابت و تضاد به حدی بود که همسر ابوسفیان (مادر معاویه) در جریان جنگ اُحد پس از پیروزی، سینه ای حمزه هاشمی عموی رسولخدا (ص) را درید و جگر اش را درآورده به دندان کشید!؟ حرکت سبعانه ای که به وی لقب «هندجگرخوار» بخشیده، باعث شهرت تاریخی وی گردید.
اما، پس از فتح مکه رسولخدا (ص) با بزرگواری؛ تمام مخالفان، سران قریش، بنی امیه و ابوسفیان را بخشید و فرمود: « … اذهبوا انتم طلقا … !!؟»( بروید که شما آزاد شدگان اید) گرچه ابوسفیان با اسلام آوردن ظاهری در برابر قدرت بی مانند اسلام و پیامبراکرم(ص) سر تسلیم فرود آورد. اما، حتی این بزرگواری پیامبر(ص) از شدّت تضاد میان دو خاندان همخون و هم ریشه نکاست! بلکه، این تضاد ریشه دار همچنان همچون: «آتش زیر خاکستر» در درون «بنی امیه» باقی ماند! برای همین؛ این خاندان رقیب، برای بدست آوردن قدرت و حکومت، آنی از پای ننشستند. ادامه دارد…