««اعجوبه ای روزگار!؟»»
*****
حدود سی سال پیش که «جامعه امام صادق(ع)» کویته، با چند اتاق تازه ساز وکمترین امکانات رونقی چندانی نداشت، با استاد بزرگواری آشنا شدم که در پرهیزگاری و پارسایی نمونه، تندیس اخلاق و«اعجوبه ی»روزگار بود! انسان کاملی که بدون تردید و مبالغه میتوان گفت: همانند وی را کمتر شاهد بوده ام! استاد«علامه عادلی» تقریبا در تمام علوم اسلامی و نیز دانش ریاضی تسلط کافی داشت، به طور منظم در مدرسه حضور یافته، با شوق و ذوق تمام و با بیان رسا و شیوا، اندوخته های علمی خویش را دراختیار شاگردان خویش قرار میداد. در آن زمان علاوه بر طلاب، تعداد اندکی از دانشجویان نیز ساکن مدرسه بودند که استاد عادلی، با ایشان رابطه بسیار گرم و صمیمانه ای داشتند. زندگی ساده، رفتار بسیار خودمانی، برخورد انسانی و تدریس دانش ریاضی از مهمترین علل جذب این دانشجویان به سمت استاد علامه عادلی بوده است. استاد بیش از سه دهه ساکن شهر کویته و حدود31 سال در «جامعه امام صادق(ع)» مشغول تدریس بوده است. وی در سه سال اخیر عمر شریف خویش، بر اثر بیماری مزمن از درس و تدریس بازمانده و خانه نشین شده بود، سرانجام حدود چهل روز پیش در شهر کویته داعی حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت.
******
««چهلمین روز درگذشت استاد»»
***
امروز جمعه 10/10/95 به همت و تلاش جمعی از شاگردان استاد علامه عادلی و نیز با همکاری علما و طلاب ناور یا همان «کاسه رود» تاریخی، همزادگاهی های استاد، مراسم چهلمین روز این عالم عامل و فقیه فرزانه در دفتر آیت ا… محقق کابلی، درشهر مقدس قم با حضور جمعی از علما، طلاب و مهاجرین عزیز با شکوه خاص برگزار گردید. پس از قرائت قرآن کریم و فاتحه؛ مراسم با اجرایی خوب الحاج مظفری آغاز و با مداحی آغای فضیلت ادامه یافت و سرانجام حجت الاسلام آقای محمد جواد برهانی که روزگاری افتخار شاگردی استاد علامه عادلی را داشته و خود یکی از شاگردان برجسته استاد فقید به شمار میرود، طی سخنانی زندگی استاد علامه عادلی را، در دو بخش: مقام علمی استاد و جایگاه معنوی استاد، به تحلیل و بررسی گرفتند که میشه اینگونه خلاصه نمود:
1) مرحوم استاد که متولد منطقه «ناورغزنی» یا همان «کاسه رود تاریخی» بوده، در مجموع بیش از 70سال از عمر شریف خود را، مشغول تحصیل و تدریس بوده است.
2) وی حدود نیم قرن، در حوزه های علمیه ناور، کابل و کویته به تدریس: ادبیات عرب، معانی و بیان، فقه و اصول و… و نیز دانش ریاضی، اشتغال داشته که 31 سال از این مدت را به طور پیوسته در جامعه امام صادق(ع) کویته، بوده است.
3) وی «ریاضی» را نزد شیخ عزیزالله غزنوی آموخته بود. تسلط کافی وی بر دانش ریاضی و تدریس آن در حوزه های علمیه شیعی و نیز تألیف کتابی در ریاضیات، وی را در میان همتایانش کاملا ممتاز و متمایز نموده بود.
4) جالب آنکه استاد علامه عادلی تنها محصول حوزه های علمیه هزارستان بوده و حتی یک بار به کشور های ایران و عراق سفر نکرده و درحوزه های مشهورعلمی شیعی، همچون: مشهد، قم، نجف و… حضور نیافته بود.
5) جالب تر آنکه استاد درس و تدریس را با تهذیب و تزکیه نفس به گونه ای خاص، همراه و عجین ساخته بود.
6) زهد، پارسایی، ورع و تقوا از وی نمونه روزگار ساخته بود، به گونه ای که نه تنها خود استاد از این مسیر معنوی به آرامش کامل روحی دست یافته بود، بلکه حتی هرکسی که با او معاشرت داشت، چنین آرامشی را تجربه میکرد.
7) دریا دلی و وسعت نظر، یکی از صفات برجسته استاد بوده که در زمانه ای ما کمتردر کسی دیده میشود.
8) استاد فقید در رعایت اخلاق اسلامی نیز نمونه روزگار خویش بوده و در گفتار، رفتار و کردار یگانه ای زمان خویش بوده است، به اعتراف همسراش وی در مدت40 سال زندگی مشترک حتی یک بار او را نرجانده است! و… . با تمام این خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد، شوربختانه استاد علامه عادلی در زمان حیات شان، تقریبا در گمنامی مطلق زیست نموده و در گمنامی نیز دار فانی را وداع گفت! روح اش شاد و یادش گرامی باد.
******
««سخن آخر»»
***
میتوان به تلخی اعتراف نمود که بسیاری از عالمان، اندیشمندان، دانشمندان و نخبه گان ما، تا پایان حیات شان همچنان ناشناس مانده و در گمنامی زیسته اند و متأسفانه ما هرگز نتوانسته ایم؛ ایشان را در زمان حیات شان، آنگونه که باید و شاید بشناسیم و اگر شناخته ایم چه بسا بر اثر حسادت ها و رقابت های منفی نه تنها برای ویژگی های ایشان ارزشی قائل نشده، بلکه آن توانایی های بی بدیل را از ایشان نادیده گرفته و حتی در برخی موارد به انکار آن توانایی ها و ویژگی ها پرداخته ایم؛ برای همین، متأسفانه تنها پس از مرگ به توانایی های ایشان پی برده و یا به تلخی به ویژگی های منحصر به فرد شان اعتراف می نماییم. چه خوب بود اگر همچو دیگر مردم و کشورها، ارزش این جماعت نخبه را در زمان حیات شان درک نموده و از توانایی های شان بهره مضاعف می بردیم و ایشان را در زندگی شان مورد تجلیل و تکریم قرار میدادیم! بیایید به همدیگر تعهد بسپاریم که از این پس این گونه بیندیشم و این گونه عمل کنیم.
***
م، خرّمی
10/10/1395