تمسخر از منظر آموزه‌های دینی/ لایَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ

یکی از هنجارهای بسیار مهم اجتماعی، احترام به دیگران است که شامل احترام به شخص و شخصیت، عقاید و اندیشه‌ها، رفتار و کردارها، نژاد و فرهنگ‌ها است؛ زیرا با احترام و حرمت نگه داشتن این امور است که انسجام  اجتماعی ایجاد و تقویت می‌شود و جامعه به سمت و سوی کمالی حرکت می‌کند که سعادت و خوشبختی جمعی، نتیجه آن است. اما برخی از افراد بی‌تفاوت در صیانت از این هنجار اجتماعی، اقدام به تمسخر افراد و اقوام و فرهنگ‌ها کرده و زمینه وفاق و وحدت را به شقاق و اختلاف و تفرقه سوق می‌دهند. نویسنده در این مطلب با استفاده از آموزه‌های قرآن به هنجارشکنی تمسخر و آثار آن از منظر اجتماعی پرداخته است.

9329b932ec2e92033a61e816ac1b9ead_430

تمسخر دیگران به هر شکلی و ابزاری گناه و حرام است و در برخی از موارد به سبب آنکه همراه با اهانت، توهین، تهمت و بهتان است یا موجب تخریب وحدت اجتماعی و انسجام امت می‌شود، دارای مجازات کیفری و قانونی می‌باشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ    ـ
به قلم: علی جواهردهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ناهنجاری تمسخر اقوام و فرهنگ‌ها

واژه‌های تمسخر و سُخریه از واژه «سخر» به معنای چیرگی است. کسی که تمسخر می‌کند و دیگری را به سخریه می‌گیرد، بر این باور است که خود برتر از او و فرهنگش است. در حقیقت تمسخر‌کننده دچار نوعی تخیل تفاخری است و بر این باور است که خودش به نوعی دارای برتری‌هایی است که می‌تواند بر دیگری چیره شود و هر نوع گفتار و رفتاری را داشته باشد. بی‌گمان چنین افرادی دچار توهم خودپسندی، خودبرتربینی، کبر، تکبر، غرور و عُجب هستند. از همین رو، باید آنان را هم‌ردیف و هم‌سطح ابلیس شمرد که دچار توهمات خودبرتربینی نسبت به حضرت آدم(ع) بود و گفتار و رفتاری را در پیش گرفت که بیانگر این روحیه او بوده است.

در فرهنگ قرآنی افزون بر واژه «سخر» واژه استهزاء از ریشه «هزء» به معنای تمسخر کردن به کار رفته است. علامه طباطبایی در تعریف استهزاء می‌نویسد: استهزاء عبارت است از اینکه چیزی بگویی که با آن، کسی را حقیر و خوار بشماری، حال چنین چیزی را به زبان بگویی و یا به این منظور اشاره‌ای کنی، و یا عملا تقلید طرف را در آوری، به طوری که بینندگان و شنوندگان بالطبع از آن سخن و یا اشاره و یا تقلید بخندند.(ترجمه المیزان، ج‏18، ص: 481)
در حقیقت مولفه‌های تمسخر و استهزاء عبارتند از: گفتار یا رفتاری مستقیم یا اشاره‌ای درباره شخصی برای خنده و یا خنداندن دیگری.

در آیات قرآن برای بیان این معنا از واژگان دیگری همچون «ضحك»، «غمز»، «لمز»، «همز» و مانند آنها استفاده شده است.

از نظر قرآن، چنین رفتاری به عنوان یک رفتار ضد ارزشی و نابهنجار شناخته شده و به عنوان عمل حرام با آن مقابله شده است.(بقره، آیات 104 و 231؛ حجرات، آیه 11) به سخن دیگر، تمسخر دیگران به هر شکلی و ابزاری گناه و حرام است و در برخی از موارد به سبب آنکه همراه با اهانت، توهین، تهمت و بهتان است یا موجب تخریب وحدت اجتماعی و انسجام امت می‌شود، دارای مجازات کیفری و قانونی می‌باشد.

خداوند می‌فرماید: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید.(حجرات، آیه 11)

براساس فقه اسلامی در قانون مجازات اسلامی مصوب مجلس شورای اسلامی نیز آمده است: هرکس با نظم یا نثر یا به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند و یا هجویه را منتشر نماید به حبس از یک تا شش ماه محکوم می‌شود.(قانون مجازات اسلامی، کتاب پنجم‏، تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده، فصل 27 ماده 700)

فرق تمسخر و مزاح

برخی‌ها شوخی و مزاح را با تمسخر و استهزاء به افراد و اقوام و فرهنگ‌ها اشتباه گرفته‌اند. از نظر اسلام شوخی اگر با دروغ همراه نباشد و به غیبت منجر نشود مجاز دانسته شده است؛ هر چند که فرهیختگان و خردمندان گرایش به شوخی و مزاح کمتر دارند؛ زیرا آن را جزو لهو و لغو می‌شمارند و اگر سخنی به مطایبه و شوخی می‌گویند با توجه به سطوح متفاوت مخاطبان در راستای بیان حقایق است؛ علامه مجلسی در کتاب جواهر العقول معروف به موش و گربه می‌نویسد: چون اکثر مردم عالم به خوش‌طبعی و مجاز راغبند، بنابراین به لفظ خوش‌طبعان و شمه ظریفان بیان خواهد شد.(موش و گربه، محمدباقر مجلسی، ص 10) خداوند متعال در وصف قرآن کریم می‌فرماید:  «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ، قرآن گفتاری متین و قاطع است و هزل نیست.(طارق، آیات 13 و 14)

با این همه پیامبر(ص) که سنت و سیره عملی‌اش براساس ارزش‌های قرآنی است می‌فرماید: «اِنّی لاَمزح و لا اقولُ الا حقّا، من مزاح می‌کنم، اما از محدوده حق هم خارج نمی‌شوم.(بحارالانوار، ج 76، ص60؛ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج6، ص330) امام  صادق(ع) نیز می‌فرماید: كانَ رَسولُ الله يُداعِبُ وَ لا يَقولُ اِلاّ حَقّـا؛ رسول اكرم(ص) شوخى مىكردند ولى جز حقّ چيزى نمى‏‌گفتند.  (مستدرك‌الوسائل ج 8، ص 408، ح 9818)

پس براساس این روایات باید گفت: اگر شوخی و مزاح بر محور حق باشد و از آن تجاوز نکند ممدوح است و از مصادیق هزل نیست.

امام صادق(ع) می‌فرماید: اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛  مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.(تحف العقول، ص 49)

امام صادق(ع) نیز میزان مطلوب در مطایبه و شوخ طبعی را حدی می‌دانند که در آن اهانتی به کسی نشود و خروجی از محور حق انجام نگیرد. ایشان حدود دُعابه را این گونه تعریف می‌کند:«ما مِن مؤمنٍ الا و فیه دعابهٌ. قیل له: و ما الدُّعابه. فقالَ المِزاح، از علامات مؤمن این است که در او دعابه است. عرض شد دعابه چیست؟ فرمودند: مزاح».(بحارالانوار، ج 76، ص 58) از همین رو در اسلام، مطایبه و ممازحه و مداعبه، حد ممدوح و پسندیده مزاح است که از حد معقول خارج نشود و در آن اهانتی به کسی نباشد. دانشوران اسلامی، بویژه آنان که متعبدتر بوده‌اند، همواره همین حدود متعارف یعنی حد مداعبه را در آثار خویش حفظ کرده‌اند.

در سنت و سیره رسول اكرم (ص) آمده است: پيرزنى نزد پيامبر(ص)آمد. حضرت به او فرمودند: پير به بهشت نمى‌رود. پيرزن گريست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پير نخواهى بود. خداى متعال مى‌فرمايد: «ما آنان را آفرينش نوينى بخشيديم و همه را دوشيزه قرار داديم».(تنبيه الخواطر ج1، ص112)

امام كاظم (ع) می‌فرماید: باديه‌نشينى بود كه نزد رسول خدا مى‌آمد و براى آن حضرت هديه مى‌آورد و همان جا مى‌گفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا مى‌خنديدند. آن حضرت هرگاه اندوهگين مى‌شدند، مى فرمودند: آن باديه‌نشين چه شد؟ كاش نزد ما مى‌آمد.(كافى، الاسلامیه، ج2، ص663، ح1)

امام على (ع) نیز می‌فرماید: هرگاه رسول اكرم يكى از اصحاب خود را غمگين مى‏‌ديدند، با شوخى او را خوشحال مى‏‌كردند و مى‌‏فرمودند: خداوند، كسى را كه با برادران (دينى) اش با ترشرويى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مى‌‏دارد.  (کشف الریبه ص 83)

باید توجه داشت که شوخی کردن بیش از حد و خارج از عرف معقول نیز تبعات منفی دارد که باید آن را مد نظر قرار داد.  امام على (ع) می‌فرماید: كَثرَهًُْ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ؛  شوخى زياد، ارج و احترام را مى‌برد و موجب دشمنى مى‌شود.(عیون الحکم و المواعظ، ص 390، ح 6611)

باید متوجه بود که شوخی به جای حساس نیز کشیده می‌شود؛ از این‌رو، آن حضرت(ع) هشدار می‌دهد و می‌فرماید : رُبَّ هَزلٍ عادَ جِدّا؛ چه بسا شوخى‌اى كه جدّى مى‌شود.(تحف‌العقول، ص85)

همچنین امام صادق (ع) هشدار می‌دهد که با هر کسی شوخی و مزاح نباید کرد. آن حضرت می‌فرماید: إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَ لا تُمارِهِ؛  هر گاه كسى را دوست داشتى، با او نه شوخى كن نه مجادله. (كافى، الاسلامیه، ج 2، ص 664 ، ح9)

پيامبر (ص) می‌فرماید: من براى كسى كه بگومگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براى كسى كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترك گويد و براى كسى كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه‌اى در حومه بهشت و خانه‌اى در مركز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى‌كنم.(خصال، ص 144، ح170)

امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید: لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک؛ جدال مکن که ارزشت می‌رود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند.(کافی، ج 2 ، ص 665 ، ح 17؛ تحف العقول، ص 486)

امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید:«مَن کَثُرَ مزاحُهُ، قلَّ وقارُه، هر که مزاحش بسیار شود وقارش کم می‌شود».(میزان الحکمه، ج 4، ص 2898)

در روایات آثاری برای شوخی بیان شده که انسان احساس می‌کند از شوخی پرهیز کند بهتر است؛ زیرا ضررش کمی بیشتر از سودش است.

اگر شوخی و مزاح با همه محدودیت‌های آن جایز و روا دانسته شده باشد؛ اما هیچ شکی نیست که استهزاء و تمسخر این گونه نیست و چنان که گفته شد، با مزاح فرق دارد و باید از آن به عنوان نابهنجار و ضد ارزش و بلکه گناه اجتناب کرد. از این رو امام  هادی (ع) در بیان تفاوت مزاح و استهزاء می‌فرماید: الهُزءُ فُكاهَهًُْ السُّفَهاءِ، و صِناعَهًُْ الجُهّالِ؛ مسخره کردن، شوخى كم‏‌خردان و كار نادانان است.(الدرهًْ الباهرهًْ، ص 43؛ بحارالانوار، بیروت، ج 72، ص 147 ، ح 20)

آثار ناهنجاری استهزاء و تمسخر

ناهنجاری استهزاء آثار و پیامدهای زیانبار فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی دارد که باید به آنها توجه داشت. خداوند در قرآن به این آثار و پیامدها اشاره دارد. از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از:

1. اندوه و دلتنگی: از مهم‌ترین آثار زیانبار تمسخر نسبت به دیگری، آسیب روانی است که بر شخص مسخره‌شونده وارد می‌شود. اصولا وقتی کسی از سوی دیگران مورد استهزا قرار می‌گیرد، از نظر روانی دچار آسیب شدیدی می‌شود که افسردگی و اندوه و احساس دلتنگی از نمونه‌های آن است. تمسخر دیگران احساسی در آدمی ایجاد می‌کند که گویی سینه‌اش در دلش به تنگ آمده است و می‌خواهد تحت فشار سهمگین آن له شود. این گونه است که آثار اندوه بر دل و جان و تن و روان شخص نمایان می‌شود و جهان با همه فراخی‌اش بر او تنگ می‌آید و احساس نگرانی و دلتنگی می‌کند.(حجر، آیات 95 و 97)

2. غفلت از یاد خدا: از آثار روان‌شناسی تمسخر آن است که دل‌های مسخره‌کنندگان گرفتار غفلت از یاد خدا می‌شود(یوسف، آیه 110) و با تداوم در این امر به مشکلاتی دیگر نیز گرفتار می‌شوند.

3. محرومیت از هدایت: کسی که گرفتار استهزا شود، از هدایت خاص الهی نیز محروم می‌شود.(توبه، آیات 79 و 80)

4. محرومیت از آمرزش خدا: استهزاءگران مؤمنان، محروم از آمرزش خدا هستند و باید بدانند که این کارشان، بازتابی از اعمال زشت و نابهنجار آنان است.(همان)

5. ارتداد و خروج از اسلام: استهزاى خدا، آيات و رسول او، سبب ارتداد انسان و خروج از اسلام می‌شود. بنابراین، باید توجه داشت که آثار زیانبار اعتقادی بر این نابهنجاری بار می‌شود. البته بر اساس آموزه‌های اسلام کسانی که واجبات قطعی اسلام را به تمسخر بگیرند و یا در‌باره معصومان(ع) به استهزا بپردازند، از اسلام خارج می‌شوند و احکام ارتداد بر آنان بار می‌شود که از جمله آن قتل در صورت عدم توبه است.(توبه، آیات 65 و 66) بنابراین، نباید به استهزا کردن آغاز یا عادت کرد که گاه به استهزای اموری می‌رسد که قتل و کشته شدن از نتایج زیانبار آن است؛ برخی از مردم عادت کرده‌اند که برای همه چیز جوک و لطیفه بسازند و در این امر چنان افراط می‌کنند که برای امام معصوم(ع) نیز لطیفه و جوک می‌سازند. اگر این عمل از روی عمد و قصد باشد، حکم مرتد بر او بار می‌شود و اگر توبه نکند باید خود را برای قتل آماده کند و اگر کسی اقدام به قتل او نکند و توبه هم نکند باید در قیامت خود را برای آتش دوزخ آماده سازد.

6. ظلم و ستم: تمسخر دیگران در حکم ستم به آنان است و تمسخرکنندگان جزو گروه ظالمان محسوب می‌شوند. خداوند به دلیل آنکه استهزاء مومنان و امت اسلام موجب می‌شود تا انسجام اجتماعی به هم بریزد و حرمت و احترام مومنان حفظ و صیانت نشود، استهزاى مؤمنان را سبب قرار گرفتن در شمار ستمگران و ظالمان دانسته که حکم آن دوزخ است.(حجرات، آیه 11) اصولا تعدی به حقوق دیگران در هر شکل  و شمایلی حرام و گناه است و تمسخر به سبب آنکه ظلم به شخصیت و تعرض به آن است، از ظلم‌های زشت و نابهنجاری است که باید ترک کرد.

7. فسق: فسق، دریدگی است و کسی که دیگران را به تمسخر می‌گیرد، پوشش و آرایه‌های زیبا را کنار می‌زند و زشتی‌ها و عیوب دیگران را آشکار می‌کند. البته ممکن است شخص بگوید من حقیقت و واقعیتی را بیان کرده‌ام؛ ولی باید توجه داشته باشد که غیبت بیان هر حقیقت و واقعیتی است که دیگران از شنیدن آن کراهت دارند و دوست نمی‌دارند کسی درباره آن چیزی بگوید و بشنود. همچنین باید توجه داشت که اگر آن موضوع، واقعیت نداشته باشد که جزو تهمت و بهتان حساب می‌شود و وضعیت بدتری پیدا می‌کند؛ زیرا در این صورت مجازات قانونی و کیفری برای تهمت و بهتان زننده است. به هر حال، از نظر قرآن، کسی که به تمسخر دیگران می‌پردازد خود جزو گروه فاسقانی است که خداوند ایشان را انسان‌های نادرست می‌داند. خداوند می‌فرماید استهزاى مؤمنان، سبب قرار گرفتن استهزاکننده در زمره فاسقان است.(توبه، آیات 79 و 80)

8. تهدید خدا: از آنجا که استهزا، شخصیت اجتماعی افراد را مورد هدف قرار می‌دهد و کرامت و شرافت ایشان را مخدوش می‌سازد، خداوند تمسخرکنندگان را تهدید به عذاب خود می‌کند تا مردمان دست از  این رویه و رفتار بردارند و کارهای نابهنجار و ضد ارزشی را انجام ندهند.(همزه، آیه 1)

9. حسرت در قیامت: کسی که به تمسخر دیگران در دنیا مشغول است باید بداند که در قیامت حسرت می‌خورد که ای کاش به جای این رفتار نابهنجار به کرامت مردم توجه می‌کرد و آنان را تکریم و تعظیم می‌نمود. از نظر قرآن، افسوس خوردن در قيامت، ثمره كوتاهى انسان‌ها در انجام اعمال دینی و تمسخر وعده‌هاى الهى است(زمر، آیه 56).

10. سرزنش‌های الهی: از نظر قرآن استهزای دیگران بویژه خدا و پیامبران کاری بسیار زشت و حرام و گناهی عظیم است و باید ترک شود. از این رو استهزاگران از سوى خداوند سرزنش می‌شوند(یس، آیه 30؛ لمزه، آیه 1) و خداوند وعده دوزخ را به آنان می‌دهد و در آیات 64 و 65 سوره توبه به همین دلیل منافقان از سوى خدا توبیخ و سرزنش می‌شوند. البته این گونه نیست که همواره در بر یک لنگه بچرخد، بلکه استهزا کنندگان باید بدانند که روزی خود ایشان در قیامت مسخره شدن خواهند شد و توبیخ و مسخره شدن در آن روز چیزی جز كيفر استهزاى ارزش‌هاى دينى از سوى آنان در دنیا نیست.(مومنون، آیات 104 تا 109)

روش‌های تمسخر

در تمسخر روش‌هایی به کار گرفته می‌شود که در آیات قرآن به آن توجه داده شده است. از جمله روش‌هاى استهزای دیگران می‌توان به این موارد اشاره کرد:

1. اشاره:  استهزاى افراد از سوى استهزاگران با اشاره چشم به همديگر از جمله روش‌هایی است که در این امور به کار گرفته می‌شود.(مطففین، آیات 29 و 30)

2. تكذيب: تكذيب و دروغ خواندن سخنان دیگری شيوه‌اى براى تمسخر از سوى استهزاگران است که در آیاتی از قرآن بیان شده است.(انعام، آیات 4 و 5؛ شعراء، آیات 5 و6)

3. حركت سر:  تكان دادن سر از شيوه‌هاى استهزاگران براى تمسخر دیگران و افکار و عقاید است که به کار گرفته می‌شود.(اسراء، آیه 51)

4. درخواست نامعقول: درخواست بی‌خردانه همچون نزول فرشته به صورت محسوس از سوى كافران، شيوه استهزاى آنان بوده است که امروز نیز به کار گرفته می‌شود.(انعام، آیات ‌8‌-‌10؛ نحل، آیات ‌33‌و‌34)

5. سوت زدن: استهزاى دیگران، با گذاشتن دست بر دهان و سوت كشيدن که شیوه‌ای بسیار متداول حتی در برخی از مجالس رسمی است.(ابراهیم، آیه 9) البته این رویه نباید در مجالس اسلامی و شوراها به کار گرفته شود که متاسفانه در قالب هو کردن و دو دو کردن خودنمایی و بروز می‌کند.

6‌. عيبجويى: عيبجويى از ديگران، از شيوه‌هاى استهزاگران است. در حقیقت بیان خصوصیات بدنی و رفتاری و گفتاری دیگران که واقعیت است، کاری بسیار نادرست است که از سوی تمسخرکنندگان به کار گرفته می‌شود.(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11؛ همزه، آیه 1)

7. كنايه: استفاده از كنايه‌هاى تمسخرآميز، از روش‌هاى استهزاءگران است. باید توجه داشت که کنایات، تاثیر بیشتر از کلام مستقیم دارد.(نساء، آیه 46؛ هود، آیه 38)

8‌. لقب‌گذارى: نام‌گذارى زشت و كفرآلود، از شيوه‌هاى تمسخركنندگان است.(حجرات، آیه 11).



دیدگاهها بسته شده است.