ختم تک قطبی جهانی در شورای امنیت!

4FC8A575-069A-499D-B392-F3B9116E10E1_cx0_cy17_cw85_w1080_h608_s

شاید آخرین چیزی را که آمریکایی ها تصور نمی کردند این بود که روزی برسد هم شورای امنیت و هم مجمع عمومی سازمان ملل در مواردی رویاروی آنها قرار گیرند.

هدف از تاسیس سازمان ملل تلاش برای ایجاد صلح جهانی بود ولی از همان ابتدا ایالات متحده این تشکیلات را به عنوان ابزاری برای تحقیق اهداف خود استفاده می کرد.
در بسیاری از موارد این سازمان می توانست قدمی برای ایجاد صلح در جهان بردارد اما ایالات متحده با استفاده از حق وتو و یا نفوذ خود در این تشکیلات از تصمیم این سازمان در حمایت از سیاست هایی که مخالف خواسته های آمریکا بودند جلوگیری به عمل می آورد.
شاید بتوان گفت ماجرای فلسطین برجسته ترین این چالش ها بوده وهست که به دلیل رفتارهای ایالات متحده بیش از هفتاد سال است به تنیجه نرسیده.
وقتی مجمع عمومی سازمان ملل یکپارچه در مقابل ایالات متحده و تصمیم رئیس جمهوری آن در مورد پذیرش قدس به عنوان پایتخت اسرائیل ایستاد مشخص بود که سیاست های ناکارآمد جدید ایالات متحده منجر به انزجار جامعه جهانی گشته و جهان در مقابل آن ایستاده.
شاید بتوان گفت اوج شکست ایالات متحده تلاش آن برای کشاندن ماجرای اتفاقات اخیر در ایران به شورای امنیت دانست، جایی که همیشه به عنوان حیاط خلوت این کشور به حساب می آمد و آمریکایی ها باور داشتند که می توانند هر کاری می خواهند در آن انجام دهد.
جای تعجب دارد که نمایندگی آمریکا در سازمان ملل آنقدر آماتور باشد که بدون جلب موافقت اکثریت اعضای این شورا با خود اقدام به مطرح کردن این موضوع در این شورا نموده و چنین شکست مفتضحانه ای را متحمل شده، اما ظاهرا مشکل اصلی در آن است که این نمایندگی هنوز متوجه نشده که شرایط جهانی برای آمریکا تغییر کرده.
دلیل اصلی رویارویی اکثریت مطلق شورای امنیت با ایالات متحده را می توان در آن دانست که همه میخواهند به آمریکا بگویند که دیگر بس است و از سیاست های متهورانه سیاست مداران این کشور و سیاست های بی تدبیرانه دولت جدید آن در کشاندن جهان به تشنج خسته شده اند.
همه متوجه بودند که دولت آمریکا دلسوز مردم ایران نبوده و فقط به دنبال پیدا کردن راهی جهت برهم زدن برجام به شکل دیگر و افزایش فشار ها بر ایران هست.
در واقع همه به آمریکا گفتند که دیگر جهانیان می خواهند نفس راحت بکشند و حاضر نیستند با آمریکا در ماجراجویی هایش همراه شوند.
گو اینکه شاید حتی برخی اعضا هم دل خوشی از ایران نداشتند وحتی با ایران اختلافاتی هم داشتند و آمریکا متصور بود که احتمالا با تصمیم آمریکا در قبال ایران همراهی خواهند کرد اما آنها نیز بر علیه تصمیم آمریکا ایستادند چون به هر حال قبول رفتار آمریکا می تواند بدعتی جدید در دخالت در امور کشورهای دیگر ایجاد کند و اگر آنها با آمریکا در این مورد موافقت می کردند از این پس هر زمانی که کشوری سیاستی مغایری با سیاست های ایالات متحده داشت این کشور توطئه می چید و برخی را اجیر می کرد تا شلوغ کاری کنند و سپس از شورای امنیت به عنوان ابزاری بر علیه آنها استفاده می کرد.
شاید اگر ایالات متحده محق بود بد نبود پرونده های دیگر کشورها که سالهاست نیاز به رسیدگی کنند را به این شورا ارجاع می داد مانند مثلا ماجرای بحرین و یا یمن.
گذشته از همه دلایل و اسباب چنین اتفاقی اما امری که بدیهی است این می باشد که این اتفاق یک نقطه عطفی در شرایط سیاست بین المللی به حساب می آید و مشارکت کنندگان در این جلسه شورای امنیت در واقع جلسه ختم تک قطبی ایالات متحده در جهان را برگزار کردند.



دیدگاهها بسته شده است.