“گلبرگ سیزدهم”
****
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین.
ای خدا در این روز مرا از پلیدی وکثافات پاک کن.
و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن
و من را بر تقوى، پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران موفق دار،
به یارى خود اى مایه شادى و اطمینان خاطر مسکینان.
متوجه گناهان نیستم:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ
خدایا؛ مرا از کثافات [گناه>]پاک کن؛ ما خود را آلوده به گناه کردهایم، اما از او میخواهیم که ما را پاک کند؛ چرا که ما متوجه نجاستها نیستیم؛ بشر از نجاست بدش میآید اما نجاست بسیار از امور را متوجه نیست؛ لذتهای آنی چشم انسان را کور کرده و متوجه نمیشود که نجس است؛ خدا باید دست ما را بگیرد تا بفهمیم که چه چیزی آلوده است.
صبر عالیترین عامل ترقی:
وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ
خدایا؛ بر من مقام صبر بده تا آنچه در عالم تقدیر برایم مقدر کرده ای بتوانم تحمل کنم .
کائناتِ الاقدار یعنی قضا وقدرحتمی که در لوح محفوظ نوشته شده است،چون مانمیدانم که خیر وصلاح ما در چه است ولذا درمقابل پیش آمدها صبرکرد ، وصبر مهمترین عامل ترقی است ” وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا…؛ سجده آیه 24″ و برخى از آنان را چون [ در برابر مشکلات ، سختىها و حادثههاى تلخ و شیرین ] صبر کردند پیشوایان هدایت به امر الهی قرار دادیم.
هم نشینی باخوبان ؛
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ
خدایا؛ من را موفق به تقوی کن و با نیکان مصاحب باشم؛
قال علیُّ بن الحُسَین «علیهالسلام»: “مَجالِسُ الصّالِحینَ داعیةٌ الَى الصَّلاحِ، وَ آدابُ العُلَماءِ زیادَةٌ فىِ العَقْلِ، وَ طاعَة وُلاةِ الأمْرِ تَمامُ العِزِّ؛ تحف العقول، حکمت 35. “. امام سجاد “علیهالسلام” میفرماید: “وقتى صالحان در یک جا جمع میشوند به نیکى دعوت میکنند، و معاشرت با دانشمندان فزونى در خرد است، و طاعت والیان امر (حکّام الهى) کمال عزّت است. “
انسان، موجود اجتماعی است و نمیتواند به تنهایی زندگى کند.، در زندگى جمعى، نیاز به رفیق داشته و بدون رفیق زندگى ناگوار استو روحش ناآرام ، لذا زندانهاى انفرادى بسیار سخت بوده و اگر طولانى شوند باعث جنون میگردد.
رابطه دین و دوست:
حدیثى از امام على علیه السلام گواه بر این مطلب است که میفرماید: “اذَا اشْتَبَهَ عَلَیْکُم حالُ الرَّجُلِ فَلَمْ تَعْرِفُوهُ فَانْظُروا الى خُلَطائِهِ وَ جُلَسائِهِ فَانَّ الْمَرْءَ عَلى دینِ خَلیلِهِ وجَلیسِهِ؛ اگر کسى حالش بر شما مشتبه شد که نمیتوانید بفهمید خوب است یا بد، به دوستانش نگاه کنید چون انسان دین دوستان وهمنشینانش را دارد».
این روایت نشان میدهد که دین و ایمان انسان، بستگى به دوست او و همنشینان او دارد.
در روز قیامت، جهنّمیان به جهنّم و بهشتیان به بهشت میروند، امّا از آیات استفاده میشود که افراد جهنمی و بهشتی با هم ارتباط دارند و هم دیگر را میبینند و گاهى گفتگوهایى بین آنها ردّ وبدل میشود، از جمله آن گفتگوها این است که بهشتیان میگویند: “مَا سَلَکَکُمْ فِى سَقَرَ؛چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟” و آنها دلایلى ذکر میکنند: ” «قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ* وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ؛ مدّثر، آیه 42- 45. “؛ میگویند ما از نمازگزاران نبودیم، و اطعام مستمندان نمیکردیم، و پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم”، و “وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ؛ و همواره روز جزا تکذیبمیکردیم.”
معنای قرة العین:
بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین
متوسل میشوم به مقام اعانت خودت ای نور چشم بیچارگان، وقتی که چشم انسان بی نور میگردد، رابطه او با عالم قطع میشود. چشم مهمترین عامل ارتباطی ما با جهان خارج است و بیچاره، کسی که چشم نداشته باشد، بدتر از او کسی است که چشم باطنیاش بسته شده و حقایق عالم را.نمی فهمد.
در اینجا قرةالعین معمولا به نور چشم معنا می شود، اما معنای دقیقتر آن خنکی چشم است، و چیزهای مفید برای چشم را به خنکی چشم تعبیر میکنند؛ برای اینکه به چشم آرامش میدهد.