عاشوراپژوهی در غرب
شرق شناسان عاشوراپژوه (بخش دوم)
در چند دهه اخیر، گروهی از محققان به بعضی از ساحتهای اسلام شیعی توجه جدی مبذول داشتهاند. پیشگامان این گروه عبارتاند از: رودلف اشترومان (۱۸۷۷-۱۹۶۰)، لوئی ماسینیون (۱۸۸۳-۱۹۶۲)، هانری کربن (۱۹۱۳-۱۹۷۸) که سهم کربن در مطالعات شیعی از جهت شناخت ارزشمندش از اندیشه شیعی، چه شیعه اسماعیلی و چه شیعه اثنی عشری، منحصر و ممتاز است.
در بخش نخست این مقاله به تبیین مسأله و اهمیت و چرایی آن پرداخته شد و خلاءها و کمبودهای عاشوراپژوهی در غرب بیان گردید. در این مقاله ضمن نگاهی به مراحل شیعهپژوهی غربیان، به ترسیم دورههای مختلف عاشوراپژوهی در غرب و نیز معرفی شرقشناسان عاشوراپژوه و آثار آنها پرداخته خواهد شد.
مراحل شیعهپژوهی غربیان
مرحله اول: سفرنامهای
پیشینه آشنایی اروپاییان با شیعیان و مذهب تشیع، با وقوع جنگهای صلیبی آغاز شد. تا پیش از این، کشورهای غربی تنها با اسلام سنی که دین رسمی و حکومتی کشورهای مسلمان بود، آشنا بودند؛ اما در خلال جنگ، صلیبیان با فرقههایی از شیعیان، همچون فاطمیان در مصر و پس از مدتی با باطنی مسلکان روبهرو شدند. در برخی از آثار نویسندگان این دوره مطالبی راجع به شیعیان دیده میشود که نادرست بوده و با تعصب آمیخته شده است. شاید بتوان گفت که اولین آشنایی جدی غرب با تشیع از طریق سفر و سفرنامهنویسی است که آغاز آن را باید از سفرنامه مارکوپولو[۱] در دهههای آخر قرن سیزده و اوایل قرن چهارده دانست. مارکوپولو اولین یادداشتهای سفرنامهای را از اسماعیلیه شامات دارد.[۲]
اما اوج سفرنامهنویسی را عمدتا در قرنهای شانزده و هفده یعنی پس از تشکیل دولت صفوی و افزایش ارتباط سیاسی و اقتصادی اروپاییان با ایران شاهد هستیم. شاید بتوان معروفترین این دسته را سفرنامه ژان شاردن نامید که اطلاعات نسبتا خوبی از اوضاع آن روزگار ایران ارائه میدهد. مشخصه این دوره یادداشتهای روزانهای است که از نظم و موضوعیت برخوردار نیستند.
مرحله دوم: سفرنامهای – علمی (قرن ۱۹-۱۸)
در این مرحله و در ادامه سنت سفرنامهنویسی، افرادی که تجربیات سیاحان گذشته را نیز به همراه داشتند، به عنوان سفیران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای شرقی مشغول به کار شدند. وجه تمایز این مرحله با مرحله قبل را میتوان در سکونت بیشتر این افراد در آن بلاد و تلاش در جهت نوشتن آثاری منظم درباره تاریخ شرق و ایران دانست؛ البته در ابتدا موضوعات عام، از قبیل مذهب، سیاست، اقتصاد و تجارت بود، ولی بعدها این موضوعات تخصصیتر و جزئیتر گردید؛ برای مثال در خصوص مذهب، حیطه کار آنان در کشورهای شیعهنشین، تاریخ تشیع و دیگر مطالعات شیعی بود.
شاید بتوان گفت که اولین آشنایی جدی غرب با تشیع از طریق سفر و سفرنامهنویسی است که آغاز آن را باید از سفرنامه مارکوپولو در دهههای آخر قرن سیزده و اوایل قرن چهارده دانست. مارکوپولو اولین یادداشتهای سفرنامهای را از اسماعیلیه شامات دارد.
مرحله سوم: شیعهپژوهی علمی (قرن ۲۰)
قرن بیستم همان طور که در سیر مطالعات اسلامی هم از جایگاه مهمی برخوردار است، در مطالعات شیعی نیز اهمیت فراوانی دارد.
در چند دهه اخیر، گروهی از محققان به بعضی از ساحتهای اسلام شیعی توجه جدی مبذول داشتهاند. پیشگامان این گروه عبارتاند از: رودلف اشترومان[۳] (۱۸۷۷-۱۹۶۰)،[۴]لوئی ماسینیون[۵] (۱۸۸۳-۱۹۶۲)،[۶] هانری کربن (۱۹۱۳-۱۹۷۸) که سهم کربن در مطالعات شیعی از جهت شناخت ارزشمندش از اندیشه شیعی، چه شیعه اسماعیلی و چه شیعه اثنی عشری، منحصر و ممتاز است.
این مرحله با توجه به ویژگیها و شخصیتهایی که در آن بروز و ظهور داشتهاند به سه مرحله تقسیم میشود:
۱. از آغاز تا ۱۹۴۵
شخصیت معروف و کلیدی این دوره دونالدسون[۷] است که با نگاشتن کتاب مذهب تشیع، مطالعات مشخص امامیه شناسی در آمریکا (هارفورد) را بنیان نهاد؛ که به شهادت دکتر نصر کتاب فوق هنوز در مطالعات شیعه امامیه مستند و مرجع است.
دونالدسون اهل انگلستان و فارغ التحصیل مدرسه تبلیغات کندی در هارتفورد است که مدت شانزده سال در ایران و مشهد سکونت داشت و به برخی از کشورهای اسلامی نیز مسافرت کرد؛ اما آثار او بیشتر شیعه پژوهانه است.
۲. از ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۹
پس از جنگ جهانی دوم و پس از آنکه در سال ۱۹۷۲ واتیکان اعلامیه بسیار مهم خود را در قبال اسلام منتشر ساخت، رویکرد علمی به شدت در میان اسلامشناسان غرب افزایش یافت و به تبع این رویکرد، به بخش مطالعات شیعی اسلامشناسی هم نفوذ کرد و باعث ظهور چهرههای برجستهای چون نیکی کدی، مارشال هاجسن و ویلفرد مادلونگ شد. علاوه بر شخصیتهای پیش گفته میتوان به دانشمندانی چون اتان کولبرگ، هاینس هالم، حسین محمد جعفری، موجان مومن، فرهاد دفتری، محمد علی امیر معزی و دیگران که در بالابردن شناخت ما از اسلام شیعی کمک شایانی کردند اشاره نمود.
مشخصه برجسته این دوره افزایش مطالعات راجع به مذهب اسماعیلیه است که علاوه بر توجهی که هاجسن و مادلونگ به اسماعیلیه داشتند اندیشمندان دیگری چون ایوانف روسی و عرفان تامر به این وادی توجه جدی نشان دادند.
شخصیت معروف و کلیدی این دوره دونالدسون است که با نگاشتن کتاب مذهب تشیع، مطالعات مشخص امامیه شناسی در آمریکا (هارفورد) را بنیان نهاد؛ که به شهادت دکتر نصر کتاب فوق هنوز در مطالعات شیعه امامیه مستند و مرجع است.
پژوهش علمی در شاخههای گوناگون تشیع در این دوره آغاز شد؛ به طور مثال شاید بتوان آغازگر مطالعات کلامی شیعه در دهههای اخیر را ویلفرد مادلونگ دانست که با کتاب اندیشههای کلامی امامیه و معتزله باب این بحث را در عصر حاضر گشود[۸]
۳- از ۱۹۷۹ (پیروزی انقلاب اسلامی در ایران) تا کنون
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری یک فرد روحانی و تشکیل حکومتی که دارای ویژگیهای خاص دینی همراه با مشروعیت مردمی است و در کمال ناباوری غربیان با شیوهای دموکراتیک اداره میشود، توجه جهان غرب را به چیستی و دلایل این امر جلب کرد. در این راستا این سؤال برای غربیها پیش آمد که ریشه انقلاب کجاست و چه عواملی باعث پدید آمدن انقلاب شد؟ بهاین ترتیب حجم عظیمی از مطالعات اسلامی غربیان به سوی مطالعات شیعی جهت داده شد. کرسیهای شیعه شناسی در مراکز آموزشی غرب تأسیس گردید. مستشرقان غربی و شرقی مطالعات جدی را در باب تشیع به خصوص شاخه امامیه آن آغاز کردند که تحقیق حاضر در صدد به دست آوردن نمایی از این رویکرد جدید غربیان به تشیع است.
با نگاهی گذرا به سیر مطالعات شیعی در غرب در مییابیم که انقلاب اسلامی ایران به مثابه زنگ بیدارباشی برای جهان غرب، آنها را وادار کرد تا بخش قابل توجهی از توان تحقیقی و مطالعاتی مراکز و مؤسسات پژوهشی خود را معطوف مطالعات شیعه شناسی کنند که نقطه عطفی در سیر تاریخی مطالعات شیعی غرب به حساب میآید. تعداد قابل توجه آثار منتشر شده در باب تشیع در دو دهه اخیر خود گواهی روشن بر این امر است.
بدیهی است که پس از انقلاب اسلامی در ایران و ظهور جنبشهای شیعی در جهان، توجه غرب به مطالعات شیعی بیش از پیش جلب شد؛ برای نمونه میتوان به نگارش بیش از پانصد عنوان پایان نامه در مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای غرب در مورد ایران و تشیع[۹] اشاره کرد؛ اما مسأله مهم این است که ما به عنوان کانون توجه این مطالعات تا چه حد از مطالعات غربیان درباره تشیع آگاهیم؛ چه افراد، مراکز و مؤسساتی، شیعهپژوهی را وجهه همت خویش قرار دادهاند؛ آیا این کارها از اصالت کافی علمی برخوردار است و…
با کمال تأسف تا کنون پاسخ شایستهای بهاین پرسشها داده نشده است؛ مشکل نیز از همین جا شروع میشود، زیرا بدون شناخت تواناییهای طرف مقابل، نمیتوان در مقابل چشمانی که ما را به دید یک پدیده تازه کشف شده مینگرد، به برنامهریزی مناسبی دست زد. مقاله حاضر با هدف پر کردن این خلأ در یک حوزه خاص ـ هر چند به صورت ناقص ـ نگارش یافته است.
با نگاهی گذرا به سیر مطالعات شیعی در غرب در مییابیم که انقلاب اسلامی ایران به مثابه زنگ بیدارباشی برای جهان غرب، آنها را وادار کرد تا بخش قابل توجهی از توان تحقیقی و مطالعاتی مراکز و مؤسسات پژوهشی خود را معطوف مطالعات شیعه شناسی کنند که نقطه عطفی در سیر تاریخی مطالعات شیعی غرب به حساب میآید. تعداد قابل توجه آثار منتشر شده در باب تشیع در دو دهه اخیر خود گواهی روشن بر این امر است.
عاشوراپژوهی در غرب
مرحله اول: تصحیح و ترجمه تواریخ عمومی و مکتوبات شیعی
به نظر میرسد اولین آشنایی مستشرقان با حادثه عاشورا در نتیجه تصحیح و ترجمه تواریخ عمومی یا کتب مخصوص به شیعه مانند الارشاد شیخ مفید به دست آمده باشد. ترجمه انگلیسی کتاب الارشاد منبعی برای مقاله Husayn Ibn Ali در دائره المعارف جهان اسلام معاصر بوده است.[۱۰]
ترجمه بخش خلافت یزیدبنمعاویه از تاریخ طبری[۱۱] مطمئنا در اطلاعات عاشورا پژوهان غربی مؤثر بوده است. ترجمه و تصحیح تجارب الامم ابنمسکویه (۴۳۱ ق) به دست مستشرق انگلیسی فردریک آمدرور (۱۸۵۴-۱۹۱۷ م) و ترجمه بخش علیبنابیطالب (علیهالسلام) و فرزندان ایشان از کتاب انساب الاشراف بلاذری (۲۷۹ ق) به دست مادلونگ نیز به آشنایی بیشتر مستشرقان غربی با امام حسین (ع) انجامید.
مرحله دوم: عاشوراپژوهی علمی و تحلیلی
از دهههای نخستین قرن بیستم شاهد آثاری منحصر به فرد در باب مطالعات شیعی و به تبع آن توجه خاورشناسان به مقولههایی نظیر محرم، عزاداری، عاشورا و امام حسین (ع) هستیم؛ برای نمونه در فصلی از کتاب مذهب شیعه دونالدسون به مبحثی تحت عنوان «کربلا مهمترین زیارتگاه شیعی» بر میخوریم که در آن به مباحثی چون موقعیت شهر کربلا، فضیلت زیارت آن، کربلا در نگاه جغرافیدانان و سیاحان، زیارت و عزاداری امام حسین (ع) و وصف کلی کربلای معلی میپردازد.[۱۲]
از نیمه دوم سده بیستم به تدریج شاهد تحولی در عاشوراپژوهی غربیها هستیم: اولا، کتابها و مقالات مستقل در این زمینه ارائه شد؛ ثانیا، تنوع موضوعی و روشی پیدا شد و پژوهشگران فقط به روش تاریخی و توصیفی اکتفا نکردند، بلکه با استفاده از مطالعات میان رشتهای و شیوههای تعلیل حوادث از منظرهای جامعه شناسی و علوم سیاسی به حادثه نگریستهاند. نکته جالب توجه در این نوشتارها توجه ویژه ایشان به آداب و مراسم مربوط به عاشوراست، چه اینکه بخش قابل توجهی از تحقیقات صورت گرفته به تحلیل جامعه شناختی و روانی این آداب و رسوم در این زمینه پرداختند. توجه به ابعاد نمایشی عاشورا نظیر تعزیه و ابعاد ادبی آن مانند سوگوارههای عاشورایی از نکات قابل توجه در میان محققان غربی بوده است.
در سطور آتی به معرفی مستشرقان و مراکز و آثار ایشان در موضوع عاشورا و ریز موضوعات آن نظیر محرم، کربلا و آداب و رسوم عزاداری میپردازیم.
ابتدا به سیر تاریخی عاشوراپژوهی علمی با تکیه بر زندگی و آثار مستشرقان اشاره میکنیم.[۱۳]
به نظر میرسد اولین آشنایی مستشرقان با حادثه عاشورا در نتیجه تصحیح و ترجمه تواریخ عمومی یا کتب مخصوص به شیعه مانند الارشاد شیخ مفید به دست آمده باشد. ترجمه انگلیسی کتاب الارشاد منبعی برای مقاله Husayn Ibn Ali در دائره المعارف جهان اسلام معاصر بوده است.
شرقشناسان عاشوراپژوه
هاینریش فردینالد وستنفلد (۱۸۰۸-۱۸۹۹ م)
خاورشناس آلمانی و متخصص در تاریخ اسلام و ادبیات عرب که مدارج علمیخود را در دانشگاههای هانور و برلین به پایان برد.[۱۴] اولین پژوهشگری است که مقتلنگاری را با انتشار مقالهای درباره مقتل الحسین (ع) ابیمخنف به غرب شناساند.[۱۵] کار دیگر او ترجمه همین اثر به آلمانی بود[۱۶].
اگست مولر (۱۸۴۸-۱۸۹۲ م)
فرزند شاعر بزرگ آلمانی ویلهم مولر است. فارغ التحصیل زبانهای شرقی از دانشگاه لایبزیک و دانشگاه وین است. کتابها و مقالات فراوانی در زمینههای گوناگون تاریخ اسلام نوشت. کتاب اسلام در شرق و غرب که در واقع کار ناتمام نولدکه بود، یکی از آثار مهم اوست. بخشی از این اثر درباره حسینبنعلی (ع) است. از نظر قدمت از اولین پژوهشهایی است که ماجرای کربلا را مطرح کرد.[۱۷]
یولیوس ولهاوزن [۳۷] (۱۸۴۴-۱۹۱۸ م)
از خاورشناسان آلمانی است که از دانشگاه گتنگن آلمان در رشته زبانهای شرقی فارغ التحصیل شد. علاقه زیادی به تاریخ اسلام داشت. در کنار چاپ و انتشار و تصحیح کتاب مغازی واقدی و تاریخ طبری، در دو اثر خود از حسینبنعلی (ع) و حادثه کربلا به تفصیل سخن گفت؛ یکی کتاب معارضه جویی احزاب سیاسی دینی در اسلام[۱۸] که در سال ۱۹۰۱ منتشر گردید؛ در این کتاب به مخالفتهای خوارج و شیعه با خلافت مرکزی پرداخته است و حدود چهل صفحه از این اثر درباره حسینبنعلی (ع) است.[۱۹] دوم کتاب دولت عربی از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی و سقوط آن[۲۰] است که در برلین در سال ۱۹۰۲ منتشر شد. ولهاوزن از نگاه تاریخی، جامعه شناسی و کلامی به نقش حسینبنعلی (ع) در دوره خلافت اموی پرداخته است.
ولهاوزن که عمرش را در مطالعه و پژوهش درباره تاریخ سامی و عرب و به ویژه تاریخ صدر اسلام گذرانده تأثیر بسزایی در حوزههای تحقیقاتی غرب داشت و نوشتههای او به ویژه در مورد حسینبنعلی (ع) مبنای بسیاری از کارهای بعدی قرار گرفت[۲۱].
هنری لامنس (۱۸۶۲- ۱۹۳۷ م)
لامنس فرانسوی الاصل و متولد بلژیک است. او ۱۸۷۸ به جامعه راهبان گرایید و از فارغ التحصیلان دانشگاه سنت ژوزف بیروت در رشته ادبیات عرب شد. مقالات و کتابهای متعدد در موضوعات تاریخ اسلام دارد. اولین نگارشی که در آن به حسینبنعلی (ع) پرداخت، کتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد (ص)[۲۲] است که به سال ۱۹۱۲ انتشار یافت.
از نیمه دوم سده بیستم به تدریج شاهد تحولی در عاشوراپژوهی غربیها هستیم: اولا، کتابها و مقالات مستقل در این زمینه ارائه شد؛ ثانیا، تنوع موضوعی و روشی پیدا شد و پژوهشگران فقط به روش تاریخی و توصیفی اکتفا نکردند، بلکه با استفاده از مطالعات میان رشتهای و شیوههای تعلیل حوادث از منظرهای جامعه شناسی و علوم سیاسی به حادثه نگریستهاند.
برای ویرایش نخست دایره المعارف اسلام لیدن مقاله «حسینبنعلی (ع)» را نگاشت؛ در این مقاله از کتاب فاطمه و فرزندان حضرت محمد (ص) بسیار استفاده کرد.[۲۳] اما در ویرایش دوم دائره المعارف اسلام مقاله لامنس حذف شد و مقاله جدیدی از وکسیا واگلیری جای آن را گرفت.
لامنس کتاب حجیمی با عنوان خلافت یزید اول درباره یزیدبنمعاویه نگاشت که در سال ۱۹۲۲ چاپ کرد. حدود یک پنجم، یعنی یکصد صفحه این اثر درباره حسینبنعلی (ع) است. آثار لامنس را میتوان از مهمترین آثار در اوایل نیمه اول قرن بیستم درباره امام حسین (ع) در اروپا به حساب آورد.
دوایت دونالدسون
خاورشناس بریتانیایی است که پژوهشهای زیادی درباره شیعه انجام داد و کتاب عقیده شیعه در امامت را در سال ۱۹۳۱ و کتاب مذهب شیعه[۲۴] را در ۱۹۳۳ به چاپ سپرد. بخشی از این اثر درباره امامت و زندگی حسینبنعلی (ع) و چشمدیدهای نویسنده از شهر کربلا است.[۲۵]
الساندر بوسانی (۱۹۲۱ م)
از خاورشناسان بنام ایتالیایی است.[۲۶] کتاب ادیان سرزمین پارس از جمله آثارمهم او به شمار میآید. در این اثر به تاریخ پیدایش و تحول مذهب تشیع در ایران میپردازد. بخش مهمیاز کتاب درباره امام حسین (ع) و عاشورا و کربلاست.
لورا وکسیا واگلیری
خانم لورا وکسیا واگلیری یکی از شرقشناسان پرکار ایتالیایی و عضو مؤسسه دانشگاهی شرقشناسی در ناپل بود. عمده پژوهشهای وی در باب تاریخ قدیم و جدید اسلام است. واگلیری از سال ۱۹۲۴ مقالات خود را به نشریات و سمینارها ارائه مینمود و این کار را دست کم تا سال ۱۹۸۰ ادامه داد. او در کشورهای اسلامیعمدتا از طریق کتاب تاریخ اسلام کمبریج شناخته شده است. قسمت مربوط به خلافت امویان در بخش اول کتاب را او نوشت. قسمتهای دیگر این بخش را مونتگمری وات و سورول نوشتند. او در این قسمت به ماجرای کربلا و عاشورا پرداخته است. از آنجا که تاریخ اسلام کمبریج از منابع پژوهشی دانشگاههای غرب است، نوشتههای واگلیری توانسته است در سطح وسیعی گسترش یابد و تأثیر گذار باشد.
کار دیگر او مقاله طولانی در دایره المعارف اسلام لیدن با عنوان حسینبنعلی (ع) است.[۲۷] این اثر را شاید بتوان یکی از علمیترین و بلندترین مقالات در مورد امام حسین (ع) دانست که در آن به حادثه عاشورا نیز پرداخته شده است.
از دیگر آثار او در دایره المعارف اسلام لیدن نگارش مدخلهای «جمل»، «خیبر»، «غدیرخم» و «فدک» است.
خانم واگلیری در آگوست ۱۹۸۹ از دنیا رفت.
لامنس کتاب حجیمی با عنوان خلافت یزید اول درباره یزیدبنمعاویه نگاشت که در سال ۱۹۲۲ چاپ کرد. حدود یک پنجم، یعنی یکصد صفحه این اثر درباره حسینبنعلی (ع) است. آثار لامنس را میتوان از مهمترین آثار در اوایل نیمه اول قرن بیستم درباره امام حسین (ع) در اروپا به حساب آورد.
پیتر چلکوسکی
از محققانی است که توجه خاصی به جنبههای هنری عاشورا دارد. از آنجا که ایشان دکترای ادبیات فارسی خود را از دانشگاه تهران (۱۹۶۸) اخذ کرده است، نزدیکی جنبههای اجتماعی و هنری عاشورا را در میان شیعیان ایرانی از نزدیک دیده و لمس کرده است و از آنجا که این ابعاد از عزاداری میتواند برای یک محقق غربی بسیار جلب توجه نماید، ایشان تحقیقات قابل ملاحظهای در موضوع تعزیه داشته است.
چلکوسکی دوره کارشناسی ارشد در رشته تاریخ و مطالعات اسلامی را در لندن (۱۹۵۹-۱۹۶۱) سپری کرد. او در سال ۱۹۵۸ کارشناسی خود را در فلسفه شرق اخذ کرده بود. ایشان هم اکنون پرفسور مطالعات اسلامی و خاورمیانهای در دانشگاه نیویورک است. از آثار ایشان در مورد عاشورا به این موارد میتوان اشاره کرد:
ـ تعزیه: آئینهای مذهبی و نمایش در ایران؛[۲۸]
ـ از کربلا تا نیویورک: تعزیه در حرکت؛[۲۹]
ـ محرم در ترینیداد[۳۰] (ناحیهای در آمریکا – منطقه کارائیب)؛
ـ نگارش دو مدخل «عاشورا» و «محرم» در دائره المعارف معاصر جهان اسلام.[۳۱]
دیوید پینولت
دکتر پینولت را شاید بتوان برترین عاشوراپژوه دهههای اخیر شمرد، چه اینکه با بررسی آثار ایشان این نکته به دست خواهد آمد که عمده آثار و تحقیقات ایشان در مورد امام حسین (ع)، عاشورا و موضوعات مرتبط به آن است.
دیوید پینولت در سال ۱۹۷۴ دیپلم مطالعات فرانسوی خود را از دانشگاه کین در نرمندی فرانسه و در پی آن در سال ۱۹۷۷ کارشناسی فرانسه خود را از دانشگاه جرج تاون اخذ کرد. بعد از گذشت یک سال کارشناسی دیگری در مطالعات عربی و آلمانی از دانشگاه زوریخ در سوییس گرفت.
پینولت کارشناسی ارشد و دکتری خود را در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۶ در رشته مطالعات عربی و اسلامی از دانشگاه پنسلوانیا دریافت کرد واز آنجا که دکترای او مطالعات اسلامی بود، برای انجام تحقیقات و پژوهشهای آن سفرهای متعددی به نقاط مختلف سراسر جهان کرد؛ ازجمله این سفرها میتوان به مسافرت به مصر، تونس، اردن، پاکستان، هند و اندونزی اشاره کرد.
وی در سال ۱۹۹۷ به دانشگاه سانتاکلرا پیوست و به تدریس اسلام و مذاهب جنوب شرق آسیا و فلسفه عرفانی و تشیع در اسلام مشغول شد. او در دانشگاههای کول گیت (همیلتون) و پنسلوانیا نیز به تدریس اشتغال داشته است.
آثار او عبارت است از:
– اسب کربلا: مطالعه در مورد عبادات مسلمانان جنوب آسیا؛
– تشیع: اشعار آیینی و مشهور در یک جامعه مسلمان؛
– روز شیر: مراسم عزاداری و هویت شیعه در لداخ؛
– تشیع در جنوب آسیا؛
– اجتماعات مردان مسلمان شیعه و بزرگداشت محرم در حیدرآباد هند؛
– فصلی از کتاب میراث تشیع با عنوان «آیینهای ریاضتهای نفسی در روایات مسیحیت و تشیع»؛
– روابط مسلمانان و بوداییان در یک بافت مذهبی: تحلیلی از دستههای عزاداری محرم در شهرستان «له» در لداخ؛
– زینب بنت علی (ع) و جایگاه زنان خانه دار امامان نخستین در ادبیات عبادی شیعه؛
وی سخنرانیهای متعددی داشته که از آن جمله است:
– احساس و هنر در مراسم شیعیان معاصر؛
– روابط شیعه و سنی و امکان مصالحه؛
– ما پروانههای حسینیم
– تحلیل تطبیقی آداب مرثیهخوانی شیعیان در هند معاصر و انجمن توبه مسیحی قرن چهاردهم در ایتالیا و آلمان.
ادامه دارد…