محمدعلی جناح درسال 1255شمسی مطابق 25 دسامبر 1876 در کراچی به دنیا آمدو در 20 شهریور 1327/ 11 سپتامبر 1948 بر اثر بیماری ریوی درگذشت و در سوگش، چهل روز عزای عمومی اعلام شدجنازه او را در کراچی به خاک سپردند. بر قبر او آرامگاهی ساخته شد که به مزار قائد معروف است.
ویکی شیعه مینویسد: پدر و مادر جناح، پیش از تولد نخستین فرزندشان، محمدعلی، از روستای پانلیدر کاتیاوار ایالت گجرات به بندر کراچی مهاجرت کردند. پدر جناح بازرگان و خوجه اسماعیلی بود. پدربزرگ او اهل پنجاب بود و با دختری از خوجههای اسماعیلیازدواجکرده بود. فاطمه جناح، خواهر کوچک محمدعلی، خاندان خود را ایرانیتبار دانسته است.
محمدعلیجناح در 1305/دسامبر1887 در مدرسه الاسلام سند آغاز به تحصیل کرد. پدرش مدتی وی را به مدرسه انجمن اسلام در بمبئی فرستاد، او چندی بعد به کراچی بازگشت.
محمدعلی در 1308/ ژانویه 1891 مدرسه را ترک کرد و نزد پدرش به بازرگانی پرداخت. ولی اندکی بعد این کار را رها کرد و به همان مدرسه بازگشت. سال بعد، پدرش او را برای تکمیل زبان انگلیسی به مدرسه تبلیغی کلیسا فرستاد. جناح تا پایان اکتبر همان سال در مدرسه مذکور درس خواند و در ربیعالآخر 1310/ آغاز نوامبر 1892 راهی لندن شد. مدتی در شرکت تجاری گراهام کارآموزی کرد اما موافق طبع او نبود، دیری نگذشت که آنجا را رها کرد و به تحصیل در رشته حقوق و فراگیری وکالت در کانون وکلای لندن (کانون لینکلن)، روی آورد و تا شوال 1312/ آوریل1895 تحصیلات خود را به پایان رساند. در این سالها، او عضو فعال جامعه مسلمانان انگلستان بود
جناح در 1314/1896، در بیست سالگی، موفق شد به عنوان جوانترین فارغالتحصیل هندی، به مقام وکالت دست یابد. وی در همان سال به هند بازگشت و در کراچی اقامت کرد و در 14ربیعالاول 1314/ 24 اوت 1896، به عنوان تنها وکیل مدافع مسلمان، همکاری با دادگاه عالی بمبئی را آغاز کرد. او به سبب شایستگیهایش در حرفه وکالت، در 1318/ 1900 به عنوان قاضی عالیرتبه دیوان عالی بمبئی انتخاب شد، اما این سِمَت را نپذیرفت و ترجیح داد به وکالت ادامه دهد.
جناح، هم زمان با بازگشت به هند، عضو کنگره ملی شد و بدین ترتیب به عرصه سیاست هند راه یافت. او در 1324/1906 نخستین بار به عنوان منشی مخصوص رئیس کنگره ملی هند (دادا بهای ناروجی) و در نشست سالانه کنگره در کلکته شرکت کرد. در1327/1909و به نمایندگی از طرف شورای مسلمانان بمبئی در شورای قانونگذاریهند انتخاب شد.
جناح درجمادیالآخره 1331/ اکتبر 1913، با حفظ عضویت و نفوذ خود در کنگره، به جامعه مسلمانان سراسر هند (مسلملیگ) پیوست و در رده بالای این حزب فعالیت کرد. و از آن پس، با ایفای نقش میانجی، به برقراری سازش میان هندوها و مسلمانان پرداخت. در1332/ 1914وی در رأس هیئت نمایندگی کنگره عازم انگلستان شد و پس از بازگشت، چند سالی برای ایجاد حسنتفاهم و همکاری بین حزب مسلملیگ و کنگره کوشش بسیار کرد و در مذاکراتی که بین مسلملیگ و کنگره در جریان بود و به پیمان لکهنو انجامید، نقش مؤثری ایفا کرد و با تلاش او برنامه اصلاح قانون اساسی، که شامل ضمانتهایی برای حقوق جامعه مسلمانان بود، پذیرفته شد.این پیمان ازآنرو که رهبران هندو، مسلمانان را به عنوان موجودیتی سیاسی به رسمیت شناختند، برای مسلمانان شبهقاره نقطه عطفی بود.در نتیجه تلاشهای جناح برای اتحاد هندوها و مسلمانان، به او لقبِ سفیر وحدت هندو ـ مسلمانداده شد.
جناح در1337/ 1919در اعتراض به تصویب لایحه رولات در شورای قانونگذاری، دایر بر محاکمه شورشیان بدون دادرسی، از این شورا استعفا کرد. در سالهای 1299ـ 1319 ش/ 1920 تا 1940، شاخص سیاست هند، خشونت و تندروی میان هندوها و مسلمانان بود. در چنین فضایی، جناح میکوشید با پرهیز از آمیختگی مسائل سیاسی با مذهب، بین هندوها و مسلمانان تفاهم ایجاد کند. در 1299 ش/ 1920 جناح با انتقاد از تصویب قطعنامه گاندی، به نام «عدم همکاری» با دولت، جلسه عمومی کنگره را، که رهبری آن به دست هندوهای تندرو افتاده بود، ترک کرد و از حزب کنگره کناره گرفت.
در 1310 ش/1931 او بر آن شد چند سال در لندن اقامت کند..جناح از 1310 تا 1313 ش/1931ـ1934 در لندن به وکالت اشتغال داشت. در این مدت، سفرهای کوتاهی نیز به هند کرد. در1314 ش/1935 او به اصرار و تشویق اقبال لاهوری و لیاقت علیخان، به هند بازگشت و رهبری مسلملیگ را، که دچار ضعف و اختلافات درونی شده بود، بر عهده گرفت. با وجود تلاش برای بازسازی و ساماندهی مسلملیگ، این حزب نتوانست در انتخابات مجلس قانونگذاری در دی1315/ دسامبر 1936 ـ ژانویه 1937، اکثریت کرسیهای مسلمانان را به دست آورد و عملاً کنگره قدرت را به دست گرفت و هیچیک از اعضای مسلملیگ را به هیئت دولت راه نداد.
خشونت و درگیری بین هندوها و مسلمانان در سالهای 1316ـ 1318 ش/1937ـ1939 شدت یافت. همزمان تجربه ناخوشایند مسلمانان از حکومت هندوها در ایالتهایی که کنگره ملی هند قدرت را در دست داشت، جناح را به پذیرش «نظریه دو ملت» اقبال لاهوری مجاب کرد و به این نتیجه رساند که اگر مسلمانان بخواهند بر پایه دین و فرهنگ خود آزادانه زندگی کنند، ناگزیرند کشوری مستقل داشته باشند؛ اقبال در 31 خرداد 1316/ 21 ژوئن 1937 در نامهای، جناح را تنها مصداق رهبری مسلمانان شبهقاره خواند. سرانجام نظریه دو ملت در قالب «قطعنامه پاکستان» در 3فروردین 1319/ 23 مارس 1940 در نشست مسلملیگ به تصویب رسید. از آن پس درخواست قطعنامه برای تشکیل کشور مستقل پاکستان هدف اصلی و علنی وی شد و او همه تلاش خود را صرف تحقق آن کرد.
استقلال پاکستان
جناح، به برنامه خود برای بازسازی تشکیلات و تقویت و گسترش پایگاه مردمی حزب مسلملیگ در میان مسلمانان شبه قاره ادامه داد و سرانجام حزب را به جایگاهی رساند که در انتخابات دی1324/ دسامبر 1945 ـ ژانویه 1946 تقریباً همه کرسیهای مسلمانان را به دست آورد.در این جایگاه، او فعالانه در مذاکرات استقلال شرکت کرد و سرانجام در 22ـ23 مرداد 1326/ 14ـ15 اوت1947، تأسیس دولت پاکستان اعلام شد و جناح فرمانداری کل و ریاست مجمع مؤسسان پاکستان را برعهده گرفت. زمانِ کوتاه ریاست و اقتدار وی در دولت صرف نظارت بر استقرار نهادهای حکومتی کشور شد.