“عید ریزگگ!”
****
کودک که بودیم “ماه روزه” برای مان بسی متفاوت بود: شوق پیرکی خوشمزه آبی، هنگام افطاری، ذوق داشتن غذاهای خوشمزه بعد افطاری، مهمتر از همه شوق انتظار عید و…!
تمام ماه “روزه” را با شوق و ذوق وافر برای رسیدن عید لحظه شماری می کردیم، عید سعید فطر که به آن “عید ریزه” می گفتیم و دیگری “عید قربان” که به آن “عید کیته” لقب داده شده بود، تنها روز های خاص و متفاوت بودند که در طول سال داشتیم:
پیشواز عید، با “بیگاه نه یا عید مرده ها” و یک شب پیش از عید اصلی با “نذرهای آغیلی” با انواع غذاهای خوشمزه مثل: حلوا، شیربرنج، شوروا، پلو و… آغاز می شد، غذا های بسیار خوب و خواستنی که در طول سال کمتر نصیب مان می گشت!
برنامه خاص شب عید، خینه نمودن دست هامان بود که به صورت “مشت” خینه می شد، برنامه ای که بسیار شوق افزا و خواستنی بود و…!
****
صبح عید، با شستشویی دست های “خینه” بسته با شوق و شادی بسیار آغاز می شد! فخر فروشی به همدیگر که دست چه کسی خوب خینه “بل” کیده، بسیار لذت بخش و شوق افزا بود!
تخم مرغ های رنگی پخته شده داخل کاه و آب و یا جوش داده شده با شمه چای، نخستین عیدی خوب و خواستنی بود که از “آبی گون” مهربان دریافت می کردیم!
دیدار بزرگان خانواده، البته با شوق دریافت “عیدی”، دیگر برنامه مهم صبحگاهی روز عید بود!
“جیرینگ جیرینگ” سکه های یک “قران”ی یا یک “روپه گی” عیدی های دریافتی، شاید بهترین موزیکی بود که در مسیر بازار گوش ها مان را نوازش می داد!
****
خرید اسباب بازی های کوچک و ارزان مثل: “ووشپولق”، سورنی و… همراه با خرید خوارکی های ارزان و خوشمزه مثل ساجیق و…، تماشایی بازی های “خیگینه جنگی”، شیغی بازی، تیر گولی، نیزه بازی و… از جمله برنامه های دیدنی این روز بود که تمام روز “عید ریزه” را با خوشی و شادی تمام پر می کرد!
بی گمان “روز عید ریزه”، خوش ترین روز در تمام سال بود که با تمام وجود انتظار اش را می کشیدیم! در میان این دو عید، “عید روزه” یا “عید ریزه
گگ” از امتیاز خاص و ویژه برخوردار و بسیار خواستنی بود!
****
“یاد باد آنروزگاران یاد باد!”
****
عید سعید فطر، عید روزه، “عید ریزه”. عید کوره و عید عبادت و خودسازی، بر همه ای دوستان گرامی مبارکباد.
****
م، خرمی
یکم شوال 1441
4 جوزا 1399