“حجت خدا”
٭٭٭٭
پرسش: حجت خداکیست؟ و مردم چگونه از وجود حجت غائیب بهره می برند؟
پاسخ: البته این پرسش یا شبهه عمر بس دراز به درازایی عصر غیبت طولانی است، یعنی از همان آغاز مخالفان تشیع و منکران امام غائیب این شبهه را مطرح نموده اند که در هر دوره پاسخ های خود را دریافت نموده اند و چه بسا، شاید هیچ وقت به قناعت نرسیده باشند.
هرگاه ما قضیه غیبت را در ترازوی عقل خویش بسنجیم و عمر طولانی حضرت را با عمر انسان های معمولی مقایسه کنیم، قطعا برای ما قابل باور نخواهد بود، اما اگر به خدا و قدرت و توانایی های بی بدیل او و مسأله بقأ و دوام حجت و نماینده او در روی زمین ایمان و باور داشته باشیم، همان “عقل منکر”، خود به عقل قبول کننده بدل خواهد شد و راز طولانی بودن عمر حضرت را نیز برایش کملا پذیرفتنی خواهد بود.
٭٭٭٭
بی گمان، پاسخ به چنین پرسش چالش برانگیز آن هم در فضایی مجازی و پیامکی سخت و دشوار خوهد بود!
با تمام این دشواری ها، بنده تلاش خواهم کرد که به سهم خودم به صورت بسیار فشرده و شماره وار به این پرسش یا شبهه پاسخ گویم و امیدوارم که برای شما ها قناعت دهنده باشد:
1- انسان بیهود آفریده نشده و خداوند از روح خود در کالبد بی جان او دمیده و با روح خود به وجود بی جان او جان بخشیده است.
2- هدف انسان همانا بازگشت به سوی خداوند خواهد بود و باید مسیر بسیار طولانی و پرچالشی را طی نماید.
3- خداوند انسان ها را همانند رمه بی چوپان رها نکرده، بلکه در هر زمان برای هدایت وی راهنمایانی برگزیده است.
4- عصر نخست هدایت که از آن میتوان به عصر نبوت یا دوره رسالت نام برد، از حضرت آدم شروع و به حضرت خاتم (پیامبر اعظم) ختم میشود.
5- عصر دوم هدایت با عنوان “عصر امامت” از وفات حضرت خاتم شروع و تا پایان جهان ادامه خواهد یافت.
6- زمین در هیچ دوره تاریخی از وجود “حجت خدا”خالی نبوده و حجت خدا چه به صورت آشکار و چه پنهان همیشه در زمین و در میان مردم حضور داشته اند.
7- غیبت و عدم حضور ظاهری حجت خدا، تنها به امام زمان و عصر کنونی مربوط نمیشود، بلکه در بسیاری از دوره های تاریخی، جماعت زیادی از انبیا و اولیا و حجت های خداوند به صورت پنهان و ناشناس در زمین و در میان مردم و جامعه حضور داشته اند.
8- باید بدانیم که مقام و وظیفه حجت خدا بسیار بالاتر و مهم تر از وظیفه یک حاکم یا پادشاه و مصلح اجتماعی است.
9- حجت خداوند انسانی برگزیده ای خداوند است که تداوم حیات و زندگی تمام موجودات به وجود مبارک او بستگی دارد.
10- حجت خدا واسطه فیض خداوند و منبع امن و امان اهل زمین است.
11- ایمان به امام غائیب سبب امید به آینده خواهد شد و انسان های مؤمن را همواره شاداب و امیدوار نگه میدارد.
12- ایمان به حجت خدا باعث حفظ دین خدا و بقآ دین باوری و خدا باوری در میان جوامع انسانی خواهد شد.
13- امام به ظاهر غائیب، به گونه ای هموغره مباشر در هدایت مردم بوده و سهم بسیار زیادی در دین باوری داشته اند.
14-ایمان به منجی و حکومت و عدالت و… مهمترین آرزوی بشری است که در باور تمام ادیان وجود داشته و دارد.
15- غیبت امام به معنای قطع رابطه مطلق با مردم نیست، بلکه به طور ناشناس در جامعه حضور دارد و رخداد های بزرگ اجتماعی مردم را رصد نموده و همواره یاری دهنده مردم ستمدیده و مستضعفان بوده و خواهد بود.
16- استفاده از نور هدایت امام غائیب، همانند استفاده از نور خورشید در پشت ابرها است.
17- غیبت قطعا به معنایی عدم و نبود امام نیست، بلکه به معنایی عدم ظهور و ناشناس بودن امام در میان مردم است.
18- تحلیل عقلی این مسأله بسیار مهم، با عقل عاجز و ناتوان بشر قابل درک نیست، چرا که عقل انسانی بسیار ناتوان تر از آن بوده و از درک بسیاری از حکمت های الهی از جمله مسأله غیبت امام و چرایی و چیستی آن عاجز است.
19- در تاریخ، اولیا و حجت های بسیاری همچون: حضرت خضر، موسی، یونس، عزیر، ابراهیم، ذوالقرنین و… بسیاری دیگر در زمان خود غیبت داشته اند و بسیاری تا پایان عمر خود همچنان به صورت ناشناس در میان قوم و مردم خویش زیسته، پیشوا، راهنما و یاریگر شان بوده اند..
20- در نهایت اینکه؛ اعتقاد به امام غائیب که مقام و جایگاه بسیار بالاتر از یک مصلح اجتماعی و یا از یک حاکم و پادشاه دارد؛ منبع فیض الهی؛ امان اهل زمین؛ کمک گار ناشناس مردم؛ مایه امید به آینده بهتر و زنده نگهداشتن امید در دل های مردم است.
****
سخن آخر اینکه معتقدان به امام غائیب او را همچون خورشید پشت ابر میدانند که همانگونه که مردم و هستی از نور خورشید در پشت ابر بهره می برند، بشریت از نور هدایت و فیض و برکت و امان و تداوم و تضمین حیات و… از وجود امام غائیب بهره می برند!
اینکه چرا و به چه دلیل این همه زمان طولانی زمان غیبت امام طول کشیده از حکمت های الهی است که کسی جز خود خدا نمی داند، پس کسیکه خداوند، انبیا، معاد و آخرت و…. را قبول داشته باشد، جریان غیبت طولانی و عمر طولانی امام عصر و نیز کارایی او و حجیت او برایش کاملا قابل قبول خواهد بود؛ ولی اگر کسانی به قدرت و توانایی خداوند شک داشته باشند و به مسأله غیبت و عدم کارایی امام اشکال کنند، با هیچ سخن و مجادله ای نمی توان وی را قناعت داد، زیرا وی شبهه در این خصوص را با عقل ناقص و ناتوان بشری محاسبه میکند، در صورت که عقل بشر از درک بسیاری از حکمت های الهی، از جمله در “فلسفه غیبت” کاملا عاجز و ناتوان است. بدرود.