نمازعبادی وسیاسی جمعه این هفته با حضور مرد م به امامت حجة الاسلام والمسلمین الحاج استاد محمد جمعه اسدی مدیرمسئول حوزه علمیه جامعه امام صادق (ع) درامام بارگاه ” کلان ” شهرکویته برگزارشد.
حضرت حجة الاسلام استاد اسدی درخطبه اول علاوه بر دعوت مردم به تقوای الهی و وحدت درمقابل دوشمنان اسلام، برحفظ وحراست ازهوای نفسانی سفارش نمودند.
وی درآغازخطبه نخست: به اخلاقيات و خصوصيات حسنه اخلاقي اشاره نموده وافزودند: حضرت امام صادق (ع)می فرماید:
از جمله مواعظ لقمان به فرزندش اين است كه:
(واعلم انك ستسال غدا اذاوقفت بين يدى الله عزوجل عن اربع: شبابك فيما ابليته،وعمرك فيما افنيته، ومالك مما اكتسبته، وفيما انفقته ؟)
خطاب لقمان به فرزندش: در قيامت، وقتى در موقف حساب قرار گرفتى چهار چيز را از تو مى پرسند: جوانیت را در چه راه گذراندى؟ عمرت را در چه راه فانى نمودى ؟ مالت را از كجا به دست آوردى؟ و آن را در چه راه صرف كردى؟
لذا همه چـهـار مـورد مـزبـور، از گـرانـبـهـاتـريـن نـعـمـت هـاى خـداونـد هـسـتـنـد؛ دوران جـوانـى بـهـتـريـن فـرصـت بـراى نـيل به پيروزى هاى درخشان زندگى است، خداى مهربان در جسم و جان جوانان به طور طبيعى سـرمـايـه هـايـى را بـه امانت سپرده كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار گيرند، مى توانند موجبات خوشبختى و سعادت جوانان را در دنيا و آخرت فراهم آورند.
انـسـان بـايـد از عـمـر خـود در راه كـمـال انـسـانـى بـهـره گـيـرد. ايـن كمال در افزايش علم و معرفت و اطاعت خدا خلاصه میشود. هر چه غير از اين باشد، اتلاف عمر مـحـسـوب مـى شـود. اگـر كـار و كـسـبـى دارد، اگـر زنـدگـى تـشكيل مى دهد، اگر با ديگران نشست و برخواست دارد و …همه بايد در راستاى اين كمال باشد. ولذا هرانسانی مىتواند اشرف مخلوقات ولایق مقام خلیفه الهى باشد!
البته روشن است كه همه افراد انسان جانشين خدا در زمين نيستند، و مقصود از خلافت الهى آن است كه، خداوند انسان را دربهترين قوام آفريده و با (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحِى) از روح الهى خود در آن دميده است، اگردر نهاد و سرشتِ او اين استعداد وشايستگى وجود داشت مىتواند نماينده خدا در زمين باشد. نمونه اين انسانها، كه خليفه خدا در زمين گرديدهاند پيامبران و امامان، پاكان و صالحان و شهدا هستند.
چنانكه بعضى انسانها كه اين استعداد الهى را نابود كرده، و از حدّ انسانيت هم پايين تررفته اند، قرآنکریم در مورد آنها مىفرمايد:
(اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَّل) آنان هم چون چهارپايان بلكه پست تر و گمراه ترند.
روشن است كه جانشينى انسان در زمين، نشانه عجز خداوند از اداره زمين نيست، بلكه نشانه كرامت و فضيلتِ مقام انسانيت است كه لياقتِ چنين خلافتى را يافته است. پس هرفردیکه شرایط خلیفه بودن وفطرت اولیه رادرخودش حفظ نماید! اوخلیفه الهی است .
حجة الاسلام استاد اسدی درخطبه دوم پس ازسفارش به رعایت تقوای الهی درباره مقام وجایگاه شهداء راستین ازنگاه قرآن وائمه معصومین(ع) اشاره وتصریح نمودند: شهادت نه يك مردن، كه يك انتخاب است .
شهيد يعنى كسى كه مرگ با عزت را انتخاب كرده است، هر كس به هر نحو و به هر وسيله و به هر صورت در راه خدا كشته شود شهيد خواهد بود چه در معركه جنگ باشد و چه در معركه جنگ نباشد. ولذا قرآنکریم در شأن شهداء می فرماید:
“ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً أحیاءٌ عند ربهم یُرزقون ” گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. وليكن شما اين حقيقت را درك نمىكنيد!
شهید کسی است که در راه خداوند (عز و جل) کشته میشود. مفهوم شهید دو بخش دارد:
بخش اول کشته شدن است، یعنی طریقه ی خاصی از مردن، مثلا طی یک حادثه، مریضی، زلزله، طاعون یا هر چیز دیگری. اینجاست که کشته شدن میشود نوع خاصی از مردن.
بخش دوم: شهادتی که فقط در راه خداباشد! یعنی هر کشته شدنی شهادت نیست، هر مرگی شهادت نیست چون طریقه ی مرگ در شهادت، کشته شدن است. و هر گونه کشته شدنی شهادت نیست، همانندعرف امروزی که اگردونفربرسرمسایل شخصی شان دعواکردند وکشته شدند لفظ مقدس شهید رابرای شان اطلاق میکنند! بلکه شهادت دقیقا این است که انسان در راه خداوند (عز و جل) کشته شود.
همچنین دراحادیث وروایات داریم که طبقههایی از مردم وجود دارند که نزد خداوند جایگاه، مرتبت، منزلت و اجر شهدا را دارند گرچه کشته نشده باشند. مثلا به فرموده امام صادق(ع) اَلکادُّ عَلَی عِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ
کسی که خود را برای روزی خانوادهاش به زحمت میاندازد و کار میکند مانند رزمندهاست که در راه خدا میجنگد.همانند اونهاییکه برای کسب مال حلال وتهیه غذا برای خانواده درمسیر راه کشته شدند!. پس مسئله ی اصلی چیست؟ راه خدا. پس هر جنگ، نبرد و هر خونی که ریخته شود نزد خداوند شهادت محسوب نمیشود و به موجب آن این منزلت، درجه، اجر و برتری -که از آن صحبت کردم – واجب نمیشود .
پس وظيفه مهم ما گام برداشتن در راه نورانى شهدا و الگو قرار دادن آنها در زندگى است. دفاع از دين و ارزش هاى الهى و اسلامى و انجام وظايفى كه از طرف خداوند به عنوان مسلمان مؤمن بر عهده ما گذاشته شده و منطبق كردن برنامه زندگى با دستورات دين و قرآن و سنت معصومين (ع)، همان راه روشن و سعادت بخش شهدا است. اگر در اين راه گام برداريم در مسير شهادت قرار گرفته ايم و از ثواب و پاداش شهيدان بهره مند مى شويم هر چند به شهادت هم نرسيم، بايد روحيه شهيد و شهادت را همواره در وجود خويش حفظ كنيم و اين وظيفه مهم كنونى ما است. اگر در راه شهدا و در مسير تحقق بخشيدن به هدف عالى آنها كه همان حاكميت دين الهى و دستورات قرآن و ايجاد جامعه اى توحيدى و اسلامى گام برداشتيم، به مسؤليت مهم خود عمل نموده ایم، هر چند به ظاهر به شهادت هم نرسيم، همين روحيه موجب مى گردد كه اگر زمانى زمينه شهادت و جانبازى در راه خدا فراهم گردد، با شوق و اشتياق اين مقام را پذيرا باشيم، مثل بانوی کربلاء حضرت زینب(سلام الله علیها).
حجة الاسلام استاد اسدی : زینب کبراء(س) بااسارت خوددرکوفه وشام وفداکاریهای بی نظیردرسرزمین کربلا بعدازعصرعاشورا،وظیفه ای که برعهده اش گزاشته شده بود به خوبی انجام داد، زینب درجریان اسارت باسخنرانی های روشن گرانه،تمام تبلیغات شوم حاکمان بنی امیه راخنثی کرد،وجنایات آنان را افشا نمود، وباسخنان خود درکوفه ومجلس ابن زیاد ومجلس یزید درشام ودرتمام شهرهایی که زینب به عنوان اسیرازآن شهرها عبورنمودند دنیای آنروز راتکان داد ومردم را ازخواب غفلت بیدارنمودوبه مردم فهماند که اینگونه افراد بااینگونه افکارپلید وسیاه، حق حکومت برمسلمانان را ندارند،وبه مردم فهماند که اگرزندگی شماانسانها درسایه رهبری این افرادی منحرف اداره شوند، مقدسات اسلام، حیثیت،واستقلالتان درمخاطره هست! ولهذا زینب کبراء(س) دراین اسارت،رسالت خودراکه پیام حق خواهی وحق طلبی بود به همه مردم رسانید.
واگرماپیروان واقعی حسینیم برماست که زنده کننده پیام امام حسین(ع) باشیم که اگرمسئله دین، مال، جان، وناموس بود، دین برای ماباارزشترازهرچیزباشد!
حاجی علی رامیز