««مشق حزب بازی و روند گروه سازی در میان هزاره های کویته!»»
(به بهانه نخستین انشعاب در حزب هزاره دیموکراتیک پارتی یا هدپ)
از روزگار کهن تا کنون در بسیاری از مناطق شبه قاره هند، به ویژه سرزمین پاکستان امروزی؛ چوکات زندگی سیاسی- اجتماعی مردم؛ ساختار قبیله ای، صورت قومی و شکل موزاییکی داشته است. بی شک آنچه در رهبری این ساختار سیاسی به صورت سنتی همواره حرف اول و آخر را می زده است، همانا «سرداران» هر قوم بوده اند. به گونه ای که در میان اقوام ساکن این سرزمین ها، ضرب المثل شده است که: «سخن سردار، سخن خداست!؟» .
مهاجرت هزاره ها به «هند بریتانوی» و سکونت ایشان در شهر «شالکوت» یا «کویته» کنونی و رسمیت این قوم در سال1962 میلادی، به عنوان یکی از اقوام ساکن ایالت بلوچستان، به این جماعت نیز ساختار قبیله ای بخشید و «سردارانی» از میان این قوم برخواستند که به شکل سنتی سالهای متمادی زمامدار مردم خود و رابط مطمئنی میان سران حکومت و مردم هزاره بوده اند.
سرانجام درآواخر دهه هفتاد و آوایل دهه هشتاد، هزاره های کویته با تأثر از فضایی سیاسی موجود، اندک اندک از «نظام سرداری» فاصله گرفته و نسل جدید هزاره ها، به «حزب بازی و گروه سازی» روی آرودند.
در حالیکه «نظام سرداری» به راحتی توانسته بوده همانند چتری عمل نموده و تمام اقشار مردم از«مذهبی و ملی گرا» را زیر سایه خود داشته باشد، گروه های جدید بدلیل نبود تجربه سیاسی، کوته بینی های کودکانه و خودخواهی های سران تازه کار حزب، هرگز نتوانستند این روند را ادامه داده و هر دو قشر «مذهبی و ملی گرا» را در چوکات یک گروه و یک حزب منسجم، در کنار هم گرد آورند.
ظهورنخستین«گروه های مذهبی و ملی گرا» در میان هزاره های کویته، پدیده ای نامبارکی بود که وحدت قومی مردم هزاره را به هم زد و هزاره ها را به صورت دو گروه مخالف و بعد ها به چندین گروه متفاوت در تقابل با همدیگر قرار داد! روند «مشق حزب بازی و گروه سازی در میان هزاره های کویته» سالهادی متمادی لنگان و ناپخته ادامه یافت و طی سالهای اخیر با ظهور حزب جدید در میان«ملی گرایان» هزاره، با نام و عنوان«هزاره دیموکراتیک پارتی» و حضور شخصیت های ممتاز هزاره کویته همچون: شهید یوسفی و… در صدر و جایگاه رهبری این گروه، همه را امیداوار نموده بود که ظاهرا «حزب بازی و گروه سازی» در میان هزاره های کویته به پختگی رسیده یا حداقل به پختگی نزدیک گردیده است.
««رخنه مرگ در ساختار هدپ؟؟»
مثل آرزگی موگیه: پیر موردوو ره چه موگی، رخنه مرگ واز موشه؟
اینک؛ بعد از چندین سال تجربه سیاسی پر فراز و نشیب در حیات سیاسی حزب «هدپ» یا همان«هزاره دیموکراتیک پارتی» نخستین انشعاب رسمی از بدنه این حزب، نقل محافل و نُقل مجالس هزاره های کویته، در فضایی مجازی و جهان حقیقی گشته است.
به نظر میرسد؛ اینکه آدم های انشعابی از «حزب هدپ» سواد دارند یا نه؟ مدرک تحصیلی شان چیست؟ جوان اند یا پیر؟ یا…؟؟ چندان مهم نباشد؛ اما، همین اندازه که انشعاب این جماعت در میدیا و رسانه ها بازتاب یافته است، خود حاکی از مهم بودن چنین انشعابی است؟؟
به نظر حقیر رفتن چند آدم از حزب «هدپ» به ظاهر ممکن است چندان مهم نباشد، اما، این مطلب خیلی اهمیت دارد که با نخستین انشعاب همان«رخنه مرگ» یا راه ریزش گروه «هدپ» واز واز شده است!؟ که اگر سردمداران «حزب هدپ» برای نوسازی و بازسازی آن چاره اندیشی نکنن و این انشعاب را نادیده بگیرند، به یقین بزرگترین اشتباه تاریخی خویش را مرتکب و سند نابودی کامل حزب را ناخواسته یا ناآگاهانه امضا نموده اند! بی گمان دیر یا زود ما شاهد ریزش های تازه در درون حزب خواهیم بود و تکرار ریزش ها، سرانجام مرگ حزب هزارگی «ایچ، دی، پی» یا «هزاره دیموکراتیک پارتی» را رقم خواهد زد.
م، خرّمی
20 / 1 / 95