بررسی چرائی و چگونگی بوجود آمدن حسرت در آدمی، برخی عوامل حسرت انسانها در قیامت از دیدگاه قرآن
یکی از حالات نفس، حسرت است که ممکن است از سوی خداوند به عنوان بازتاب اعمال ایجاد شود (آل عمران، آیه 156)
حسرت در لغت به معنی دریغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چیزی که از دست رفته (معجم مقاییس اللفه، ج 2، ص 42 «حسر»)، و پشیمانی از آن است (مفردات راغب، ص 235).
در قرآن از واژههایی چون «حسرهًْ»، «ویل»، «یالیت»، «یالیتنی»، «ویلتی» و مانند آن برای بیان این مفهوم استفاده شده است.
افسوس، موقعیت ناخوشایند اختیاری
حالت درونی و باطنی افسوس و حسرت زمانی به انسان دست میدهد که در موقعیت نامناسب و ناخوشایندی قرار گرفته باشد که خود آن را ساخته است در حالی که میتوانست کاری کند که در آن موقعیت ناخوشایند قرار نگیرد.
در حقیقت، حسرت و افسوس در موقعیتهایی به سراغ آدمی میآید که میتوانست در آن موقعیت نباشد. در این موارد میگوید: خودم کردم که لعنت بر خودم باد.
به سخن دیگر، ما در موقعیتی افسوس کارهایی را میخوریم که میتوانستیم انجام بدهیم یا ترک کنیم تا در موقعیت کنونی ناخوشایند قرار نگیریم. پس عامل اصلی موقعیت کنونی ناخوشایند، خودمان هستیم که با انتخاب نادرست، در چنین موقعیتی قرار گرفتهایم.
بنابراین افسوس و حسرت، حالتی است که در موقعیت ناخوشایند اختیاری به سراغ آدمی میآید در حالی که میتوانست به انتخاب آزاد خود در موقعیت خوشایندی قرار گیرد که نگرفته است.
وقتی ما میتوانستیم در موقعیت پیشین کاری را انجام دهیم که انجام ندادیم یا کاری را میبایست ترک میکردیم که ترک نکردیم و نتیجه آن انتخاب اختیاری ما، قرار گرفتن در یک موقعیت ناخوشایند کنونی باشد، افسوس و حسرت به سراغ ما میآید و ما انگشت حسرت به دندان میگزیم و احساسات دیگری چون اندوه و حزن به سراغمان میآید و بر سر خود میزنیم که چرا در موقعیت پیشین کوتاهی و تفریط کردیم و انتخاب درستی انجام ندادیم.
این گونه است که عدم استفاده از موقعیتهای مناسب پیشین و عدم رفتار عاقلانه در گذشته در قالب افسوس از موقعیت گذشته و از دست رفتن آن که بازگشتی برای آن نیست و قرار گرفتن در موقعیت ناخوشایند امروز، بار سنگینی را بر ما وارد میکند که هزار لعنت بر خودمان میفرستیم که انتخاب نادرستی در موقعیت پیشین داشتیم که امروز باید حسرت دیروز را بخوریم. اینجاست که به ما میگویند: پشیمانی و افسوس دیگر سودی ندارد؛ برگذشته افسوس مخور؛ زیرا دیگر گذشته برگشتناپذیر است؛ فکری به حال خودت بکن!
شخص هنگام مواجه شدن با موقعیت ناخوشایند، رفتارهای کلامی و بدنی دارد که از جمله آنها ویل گفتن، ای کاش گفتن و نیز گاز گرفتن دست است که نشانه حسرت و پشیمانی است. در حقیقت از علائم حسرت این است که شخص دست خویش را گاز میگیرد. خداوند بیان میکند ظالمان در قیامت دستهای خود را گاز میگیرند که چرا از پیامبر(ص) پیروی نکردند: ویوم یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا؛ و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد و میگوید: «ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم.» «ای وای، کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم… (فرقان/ 28)
چرایی و چگونگی ایجاد حسرت
را ما خودمان را در موقعیتی قرار میدهیم که امروز حسرت دیروز را میخوریم و بر خودمان لعنت میفرستیم که چرا انتخاب نادرستی در موقعیت دیروز کردیم که باید امروز پیامدهای آن را که ناخوشایند است تحمل کنیم؟
به تعبیر قرآن، وقتی انسان به انتخاب اختیاری خود در موقعیتی ناخوشایند قرار میگیرد که نه راه پیش و نه راه پس دارد، باید به جای دیگری خودش را سرزنش کند و مرگ بخواهد. خداوند میفرماید: چون دوزخ از فاصلهای دور، آنان را ببیند، خشم و خروشی از آن میشنوند؛ و چون آنان را در تنگنایی از آن به زنجیر کشیده بیندازند، آنجاست که مرگ خود را میخواهند. «امروز یک بار هلاک خود را مخواهید و بسیار هلاک خود را بخواهید.» (فرقان 12 تا 14)
از همین رو به انسان هشدار میدهد که در موقعیت حق انتخاب، به اختیار خویش انتخاب درستی انجام دهید تا فردا در موقعیت ناخوشایندی که پیامد انتخاب امروز است برای خود «ثبور» و مرگ نخواهید.
شاید بهترین تفسیر برای حسرت و افسوس و تبیین موقعیت ناخوشایندی که انسان با انتخاب نادرست در موقعیت پیشین ایجاد میکند، این آیات قرآنی باشد که میفرماید: واتبعوا احسن ما انزل الیکم من ربکم من قبل ان یاتیکم العذاب بغته و انتم لا تشعرون، ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الساخرین؛ و پیش از آنکه به طور ناگهانی و در حالی که حدس نمیزنید شما را عذاب در رسد، نیکوترین چیزی را که از جانب پروردگارتان به سوی شما نازل آمده است پیروی کنید. تا آنکه مبادا کسی بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم؛ بیتردید من از ریشخندکنندگان بودم.» (زمر/56)
به سخن دیگر، امروز نباید کاری کرد که فردا در موقعیتی ناخوشایند قرار گیریم که دیگر راه بازگشت و تغییر موقعیت در آنجا نیست. از این رو امیرمؤمنان علی(ع) به مردم هشدار میدهد که امروز به فکر فردا باشند و اعمالی را انجام دهند که بازتاب آن ایجاد موقعیت مناسب و خوشایند باشد نه موقعیتی ناخوشایند تغییرناپذیر: الیوم عمل بلا حساب و غداً حساب بلا عمل؛ امروز عمل است و بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل. (نهجالبلاغه، نامه 31)
پس دنیا جای کار و عمل و آخرت مکان نتیجهگیری و حساب است. در دنیا انتخاب درست داشته باشیم تا در آخرت بتوانیم از آن بهرهمند شویم و حسرت موقعیت از دست رفته دنیا را نخوریم که راه بیبازگشتی است. خداوند میفرماید: تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد، میگوید: «پروردگارا، مرا بازگردان شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکی انجام دهم. نه چنین است، این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد. (مومنون/ 100)
عوامل حسرت و افسوس انسان
از نظر قرآن عواملی که موجب انتخاب نادرست انسان میشود و به دنبال این انتخاب نادرست، موقعیت ناخوشایندی ایجاد میشود که موجب افسوس میشود، اموری چند است که در اینجا به آنها اشاره میشود:
1. استکبار: انسانی که دارای کبر و خودبزرگبینی است و متصف به صفت تکبر میشود، در رفتار اجتماعی خود با مردم نیز به گونهای عمل میکند که پیامد آن چیزی جز حسرت و افسوس نیست. خداوند به عنوان نمونه به استکبار کافران در برابر آیات الهی اشاره میکند که باعث حسرت آنان در قیامت میشود: ان تقول نفس یا حسرتی… بلی قد جاءتک آیاتی … و استکبرت…؛ اینکه نفسی میگوید: ای افسوس بر من!… بله هنگامی که آیات من آمد … استکبار کردی… (زمر / 56 – 59) پس واکنش منفی نسبت به آیات قرآنی و تکبر و استکبار ورزی نسبت به پیامبر(ص) در موقعیت دنیا موجب میشود تا آخرت از دست برود و شخص در موقعیت ناخوشایندی قرار گیرد که بیرون آمدن از آن شدنی نیست و این گونه است که افسوس و حسرت گذشتهای را میخورد که از دست رفته است.
2. استهزاء: رفتارها و اعمال انسان در برخورد با افراد جامعه در کنار انتخابی که شخص انجام میدهد، میتواند موقعیت آینده را خوشایند کند. گاه یک رفتاری از شخص صادر میشود که ممکن است به تنهایی نتوان آن را تأثیرگذار دانست؛ اما برخی از رفتارها موردی نیست، بلکه بیانگر یک حال و صفت و روحیه و منشی است که در شخص وجود دارد و این منش به شکل نگرش و کنش خود را نشان میدهد. کسی که به تمسخر دیگری میپردازد گاه ممکن است به قصد تحقیر افکار و عقاید باشد که در این صورت نمیتواند یک رفتار موردی باشد. به عنوان نمونه کسانی که به تمسخر آیات الهی در دنیا میپردازند، در حقیقت نسبت به آن کافر هستند و با این رفتار خویش میکوشند تا کفر خویش را نشان دهند و عقاید خویش را برتر و انتخاب خودرا درست جلوه دهند. چنین رفتاری در موقعیت دنیا باعث حسرت کافران استهزاء کننده در قیامت خواهد شد: ان تقول نفس یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الساخرین؛ تا آنکه مبادا کسی بگوید: «دریغا و حسرتا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم؛ بیتردید من از ریشخندکنندگان بودم.» (زمر/56)
این کوتاهی و تفریط در دنیا و نسبت به کسانی است که «جنب الله» هستند یعنی پیامبران و اولیای الهی(ع) که به جای همراهی و همکاری و همدلی با آنان و افکار و عقاید و رفتارشان، با آنان درگیر شده و دست کم به تمسخر و استهزاء آنان پرداخته است و موقعیت ناخوشایند را در قیامت برای خود رقم زده است. پس انسان نباید کسی را دست اندازد و او را به سبب افکار و عقایدش تحقیر کند؛ زیرا چنین رفتاری موجب میشود تا در موقعیت نامناسبی قرار گیرد که دیگر پشیمانی در آن سودی ندارد.
3. انفاق مال بر ضد اسلام: از جمله رفتارهای ناخوشایندی که عامل حسرت است، انفاق اموال در راه مبارزه با اسلام است. این رویهای است که کفار و مشابهان آنها انجام میدهند تا بتوانند مقاصد خویش را پیش برند. اینان همانند گروهها و جناحهای سیاسی هستند که برای پیشبرد اهداف نامشروع خود و کسب قدرت، هزینه میکنند تا شخص یا اشخاصی را به مجلس و دولت فرستند تا برای آنان قوانینی را تصویب یا به اجراء درآورند که موجب گسترش نابهنجارهای ضداسلامی و فرهنگ برهنگی و خیانت جنسی و مانند آن شود. در حقیقت این افراد امروز در موقعیتی قرار دارند که با پول و ثروت و قدرت خویش میتوانند مردم رابه سمت و سوی خدا و آخرت برند، ولی راه بر مردمان میبندند و پیشوای کفر میشوند. اینان همانند کفار قریش باید فردا روزی حسرت امروز را بخورند که چرا اموال خویش را در راه خدا خرج نکرده بلکه آن را علیه اسلام به کار گرفتهاند. این گونه است که این رفتار انفاقی، موجب حسرت آنان در قیامت میشود: ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسرهًْ ثم یغلبون؛ بیگمان، کسانی که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج میکنند تا مردم را از راه خدا بازدارند. پس به زودی همه آن را خرج میکنند و آنگاه حسرتی بر آنان خواهد شد؛ سپس مغلوب میشوند (انفال/ 36)
با آنکه از نظر اسلام انفاق یک عمل عبادی و صالح در سطح و اندازه نماز میتواند موجب رهایی انسان از دوزخ و رفتن به بهشت شود؛ ولی برخیها این نعمت را ابزار نقمت خود و دیگران میکنند و با صرف کردن اموال خویش در کارهای خیر و نیک، در کارهای بد و نامشروع هزینه میکنند و روزی افسوس و حسرت عمل نادرست و انتخاب غلط خود در موقعیت دنیا و دارندگی را میخورند که البته سودی هم ندارد.
4. انکار معاد: همان طوری که از نظر رفتاری برخی از رفتارها در برخی از موقعیتها موجب میشود که انسان در موقعیت ناخوشایندی قرار گیرد، برخی از افکار و عقاید نیز میتواند موقعیت بدی را برای آدمی رقم بزند. از نظر قرآن محدود دانستن حیات در تنگنای مادی دنیا، موجب حسرت و اندوه عمیق کافران، در قیامت میشود: گفتند: «جز زندگی دنیای ما زندگی دیگری نیست و برانگیخته نخواهیم شد.» و اگر بنگری هنگامی را که در برابر پروردگارشان باز داشته میشوند. خدا میفرماید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «چرا، سوگند به پروردگارمان که حق است.» میفرماید: «پس به کیفر آنکه کفر میورزیدید، این عذاب را بچشید.» کسانی که لقای الهی را دروغ انگاشتند قطعاً زیان دیدند. تا آنگاه که قیامت بناگاه بر آنان در رسد، میگویند: «ای حسرت و دریغ بر ما، بر آنچه درباره آن کوتاهی کردیم.» و آنان بار سنگین گناهانشان را به دوش میکشند. چه بد است باری که میکشند… (انعام 29-31).
و نیز میفرماید: و میگویند: «ای وای بر ما! این است روز جزا!» این است همان روز داوری که آن را تکذیب میکردید! (صافات/ 21) پس کسانی که افکار و عقاید باطلی را میپذیرند و به جای ایمان، کفر را انتخاب میکنند در موقعیت پر دوزخ قرار میگیرند که حسرت امروز را خواهند خورد که انتخاب درستی انجام ندادند؛ زیرا از نظر قرآن برای رسیدن به موقعیت خوشایند در آینده باید دو چیز با هم باشد: ایمان و عمل صالح. (فاطر، آیه 10)
5. بیایمانی: چنانکه گفته شد برای رسیدن به موقعیت خوشایند و دوری از موقعیتهای بد باید دو چیز فراهم باشد که ایمان و عمل صالح است. خداوند ایمان نیاوردن در دنیا را سبب حسرت کافران، در قیامت میشمارد و میفرماید: ولو تری اذ و قفوا علی النار فقالوا یالیتنا نرد و لا نکذب بایات ربنا و نکون من المؤمنین؛ و ای کاش منکران را هنگامی که بر آتش عرضه میشوند، میدیدی که میگویند: «کاش بازگردانده میشدیم و دیگر آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان میشدیم.»
این حسرت تا جایی است که میگویند ای کاش میشد برگردیم و انتخاب درستی داشته باشیم و ای کاش مسلمان بودیم: ربما یود الذین کفروا لو کانو مسلمین؛ چه بسا دوست میدارند کسانی که کافر بودند مسلمان میبودند. (حجر/2)
از این رو خداوند به مردم هشدار و به پیامبرش فرمان میدهد تا آنان را از روزی بترساند که روز حسرت و افسوس و پشیمانی است: و انذر هم یوم الحسرهًْ اذ قضی الامر و هم فی غفلهًْ و هم لایؤمنون؛ و آنان را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که داوری انجام گیرد و حال آنکه آنها اکنون در غفلتند و سر ایمان آوردن ندارند. (مریم / 39)
6. ترک اطاعت: از نظر قرآن از عوامل دیگر حسرت در قیامت، طغیان ورزی به جای اطاعت کردن است. بر این اساس اطاعت نکردن کافران، از خدا و رسول مایه حسرت آنان در قیامت میشود؛ چنانکه خداوند میفرماید: خدا کافران را لعنت کرده و برای آنها آتش فروزانی آماده کرده است… روزی که چهرههایشان را در آتش زیرو رو میکنند، میگویند: «ای کاش ما خدا را فرمان میبردیم و پیامبر را اطاعت میکردیم.» (احزاب / 64-66)
این حسرت خوردن و وای گفتن زمانی شروع میشود که از گور در قیامت برخیزند و با موقعیت جدید خود مواجه شوند که با انتخاب غلط خود در آن قرار گرفتهاند: قالوا یاویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون؛ میگویند: «ای وای بر ما، چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای رحمان، و پیامبران راست میگفتند.» (یس/52)
7. ترک عمل صالح: انجام ندادن عمل صالح، سبب حسرت و افسوس، در قیامت است: و دوزخیان، بهشتیان را ندا میدهند که: «از آن آب یا از آنچه خدا روزی شما کرده، بر ما فرو ریزید.» میگویند: «خدا آنها را بر کافران حرام کرده است.» آیا آنان جز در انتظار تأویل آنند؟ روزی که تأویلش فرا رسد، کسانی که آن را پیش از آن به فراموشی سپردهاند میگویند: «حقاً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. پس آیا امروز ما را شفاعتگرانی هست که برای ما شفاعت کنند یا ممکن است به دنیا باز گردانیده شویم، تا غیر از آنچه انجام میدادیم انجام دهیم؟» به راستی که آنان به خویشتن زیان زدند، و آنچه را به دروغ میساختند از کف دادند…» (اعراف 50 و 53).
و نیز میفرماید: «کسانی که کافر شدهاند، آتش جهنم برای آنان خواهد بود. حکم به مرگ بر ایشان جاری نمیشود تا بمیرند و نه عذاب آن از ایشان کاسته شود. آری، هر ناسپاسی را چنین کیفر میدهیم و آنان در آنجا فریاد برمیآورند: «پروردگارا، ما را بیرون بیاور، تا غیر از آنچه میکردیم، عمل صالح انجام دهیم» مگر شما را آن قدر عمر دراز ندادیم.» (فاطر 36-37).
8. تکذیب آیات خدا: این عاملی دیگر است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن، تکذیب آیات الهی از جانب کافران را موجب حسرت آنان در قیامت میداند. و ای کاش منکران را هنگامی که بر آتش عرضه میشوند، میدیدی که میگویند: «کاش بازگردانده میشدیم و دیگر آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم و از مؤمنان میشدیم.» (انعام/ 27).
امروز انکار آیات قرآن نیز موجب حسرت در قیامت است: تنزیل من رب العالمین و انه لحسرهًْ علی الکافرین؛ قرآن به تدریج از سوی پروردگار جهانیان نازل شده و این قرآن برای کافران حسرت است. (حاقهًْ/ 43 و 50)
9. غفلت از قیامت: اصولاً غفلت موجب انتخاب نادرست و ناروا میشود؛ زیرا غفلت به معنای حضور چیزی با اهمیت است که با همه اهمیت و حضورش دیده نمیشود و انسان به امری غیر مهم اشتغال مییابد و این گونه است که در آن موقعیت، کاری نادرست را انجام میدهد که در موقعیت آینده با حسرت مواجه میشود که چرا از امری که مهم بود به سبب سرگرم شدن به امر غیر مهم غافل مانده و انتخابی نادرست داشته است. حسرت کافران در قیامت، به علت غفلت از روز جزا از همین قبیل است که خداوند میفرماید: «و وعده حق نزدیک شود، ناگهان دیدگان کسانی که کفر ورزیدهاند خیره میشود و میگویند:«ای وای بر ما که از این روز در غفلت بودیم، بلکه ما ستمگر بودیم.» (انبیا/97)
10. عدم استفاده از موقعیت: از جمله عوامل حسرتزا، عدم استفاده از موقعیت مناسب است. انسان مال و ثروت و یا موقعیتی دارد که میتواند با انتخاب درست ، آن را تداوم بخشد و از آثار آن بهرهمند شود، ولی با انتخاب نادرست، موقعیت آینده خود را به گونهای رقم میزند که حسرت میخورد. از نظر قرآن حسرت اصحاب شمال در قیامت، به جهت بهرهمند نشدن از مال و قدرتشان نمونهای از این رفتار نادرست است. و اما آن کس که کارنامهاش به دست چپ او داده شود، گوید: ای کاش نامهام به من داده نمیشد و نمیدانستم حسابم چیست. ای کاش آن مرگ، پایان کار بود. مال من چیزی از من دفع نکرد و قدرتم از کف برفت» (حاقه/ 25-29).
11. اعراضکنندگان از یاد خدا: از دیگر عوامل حسرت ترک یاد خدا در زندگی است. حسرت و تأسف اعراضکنندگان از یاد خدا در دنیا از همنشینی با شیطان، مطلبی است که خداوند در آیات قرآنی به آن اشاره میکند. (زخرف/ 388)
12. از دست رفتن نعمت: انسان تا زمانی که نعمتی را دارد قدر آن را نمیداند و از قدیم گفتهاند قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی دچار آید. خداوند در قرآن به این نوع عامل حسرت و افسوس اشاره دارد. در قرآن حسرت باغدار متکبر، به سبب از دست رفتن محصولات باغش مطرح شده است تا دیگران از آن عبرت گیرند و از موقعیت و نعمنت خدادادی بهترین استفاده را برند تا در آینده دچار حسرت نشوند. (کهف/ 32، 34 و 42)
13. حسرت نسبت به داشتههای دیگران: برخی از مردم نسبت به داشتههای دیگران حسرت و افسوس میخورند. این زمانی است که دیگران در موقعیت رفاه و آسایش باشند و خودشان از آن بیبهره. خداوند با اشاره به حسرت و تأسف دنیاطلبان بنیاسرائیل، هنگام مشاهده قارون، در تجمل ویژهاش به این مسئله توجه داده است. (قصص / 79)
14. ظلم و ستم: ستمگران نیز گرفتار حسرت میشوند. خداوند به حسرت ظالمان، هنگام مشاهده عذاب الهی اشاره میکند. از نظر قرآن حسرت ظالمان در قیامت، به علت غفلت پیوسته خویش از روز قیامت در دنیا است؛ یعنی چون همواره در دنیا غافل بودند امروز خود را به عنوان ستمگر با حسرت مواجه میبینند. (انبیا/97)البته این حسرت ظالمان، در وقت مشاهده عذاب، تا زمان نابودی آنان ادامه مییابد.
15. همنشینی با دوستان بد: کسانی که در دنیا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شدهاند، در روز قیامت غرق در حسرتند و فریاد میزنند: «یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا» و ای بر من این کاش فلانی را برای خودم به عنوان دوست نمیگرفتم، و از شدت ناراحتی دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان میگیرد و میگوید: دوست بد مرا از راه خدا دور و منحرف کرد و ای کاش (به جای دوستی با فلانی)، با رسول خدا راهی پیدا میکردم (فرقان / 8)
16. عدم استفاده مناسب از ثروت: از جمله افرادی که در قیامت بسیار حسرت میخورند، کسانی هستند که در طول عمر خود اموالی را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولی مهلت بهرهگیری از آن را نداشته و از دنیا رفتهاند و آن اموال به دست کسانی رسیده است که آنان در راه خدا خرج کردهاند و بدین وسیله صاحب مال به جهنم رفته، ولی وارث نیکوکار به بهشت میرود.
امام صادق(ع) درباره آیه «ویریهم الله اعمالهم حسرات» (بقره/ 167) فرمود: آیه در مورد کسی است که در زمان حیات خود، به جمع اموال و ثروتاندوزی پرداخته و به محرومان کمک نکرده است، پس از مرگ او اگر وارثان در راه خیر و مسیر الهی صرف کنند، تلاش از صاحب مال ولی پاداش برای وارث است و اگر در راه گناه صرف کنند، باز او با بجا گذاردن این اموال در دست وارث، گناهکار را یاری کرده- در گناهش نیز شریک است- و سبب ندامت و حسرتش شود. (تفسیر صافی، ج 1 ص 157).