“گلبرگ بیست و چهارم “

گلبرگ بیست وچهارم”        
       ٭٭٭٭٭
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ
وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيك
َ‏ وَ أَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ
وَ لاَ أَعْصِيَكَ يَا جَوَادَ السَّائِلِين.‏  
خدایا، درین روز از تو
درخواست میکنم ؛  آنچه را كه رضای تو در اوست
 و به تو پناه میبرم از آنچه تو را ناپسند است،
 از تو توفيق فرمان برُداری واطاعت خودت را میخواهم كه هيچ گناهی  نكنم، اى جود و عطا بخش سؤال كنندگان.

download (20)

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِيهِ مَا يُرْضِيكَ
خدایا، در این ماه چیزی را از تو می خواهم که مایه رضای تو شود؛
مقام رضا؛=فوزعظیم=مقام ولایی است که قرآن کریم می فرماید: “وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏؛[ 72 توبه]”خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت‏هايى را كه از زيرِ [ درختانِ ] آن نهرها جارى است ؟ در حالى كه در آن جاودانه اند ، و نيز سُراهاى پاكيزه‏اى را در بهشت‏هاى ابدى و هم‏چنين رضايتى ويژه از سوى خدا [ كه از همه آن نعمت ها ] بزرگ‏تر است وعده داده است ؛ اين همان كاميابى بزرگ است‏.
  بندگان، به اين آسانى به مقام”رضا” نرسند، مرتبه اى كه خاصّ وارستگان خداجو و حق طلب است.
زیرا که رسيدن به جايى كه آنچه از انسان سر مى زند مايه «خشنودى» حق باشد و آنچه خدا را به خشم و غضب و ناخشنودى مى كشد، هرگز از انسان سرنزند کار بس دشوار که جز خواص از بشر از پس آن برنیایند.
  انجام هر کار وعملی را که خداوند انسانها را به آن امر فرموده است: وسیله ی رضایت خداوند از اوست .
ا
وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا يُؤْذِيكَ
پناه می برم به تو از چیزی که تو را اذیت می‌کند،
البته که خدا  اذیّت نمی شود؛زیرا که اذیت به معنی اثرچیزی در دیگری،
در خدا چیزی اثرگذار نیست ، لذا مراد ازاذیّت ناراضی بودن حق متعال است .   آنجام هرکاری “منهی”ناپسند،موجی”نارضایتی”خداست.
شايد خواسته دوّم، توضيح خواسته اوّل دعاى امروز باشد.
که در واقع، “طاعت’، مايه “رضا” و “معصيت”، سبب ناخشنودى خداوند است.
 وَأَسْأَلُكَ التَّوْفِيقَ فِيهِ لِأَنْ أُطِيعَكَ وَ لاَ أَعْصِيَكَ
خدایا توفیق می خواهم که اهل اطاعت تو باشم و عصیان نکنم ؛
البته که”توفیق اطاعت” هم توفیق می خواهد.
زمینه ساز” توفیق “خود انسان است و ما با اختیار خودمان کار ی راانجام دهیم اما توفیق ودست یابی را، ازخدا باید خواست.
در مناجات شعبانیه می خوانیم:” إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلَّا أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لَا أَقْدِرُ [أملك‏] لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لَا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعا؛  “خدایا خودت مرا به محل اهل طاعتت برسان، چرا که من هیچکاره ام.
 درباره “توفيق الهى” و توضيح مراد از آن‏ روایتی است که
مؤلف كتاب “معانى الاخبار”   به سند خودازعبدالله بن فض هاشمی از امام صادق (ع) روايت كرده است: به آن حضرت عرضه داشتم: (با در نظر داشتن اينكه علل و اسباب در كار ما مؤثرند) معناى اينكه خداى تعالى در يك جا (از قول شعيب حكايت كرده كه گفت:)،” وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ” و در جايى ديگر فرموده:” إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ؛[ آل عمران 160] “چيست؟ امام (ع) در جواب فرمود: وقتى بنده خدا آنچه كه خدا به وى امر كرده را اطاعت كند، عملش موافق امر خداى عز و جل است و بدين جهت آن عبد را موفق می‏نماید (چون گفتيم كارش موافق امر خداى عز و جل است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره‏اى از گناهان شود و خداى تعالى بين او و آن گناه حايل گردد و در نتيجه بنده، آن گناه را مرتكب نشود، ترك گناهش به توفيق خداى تعالى صورت گرفته است،و هر زمان كه او را به حال خود بگذارد ؛و بين او و معصيت حايل نشود واو  مرتكب گناه گردد، در آن صورت خدا او را يارى نكرده و موفق ننموده است، (چون كارش موافق دستور خدا انجام نشده). [ معانى الاخبار، باب معنى الهدى و الضلال، ح 1، ]”
حاصل بيان امام علیه السلام درین باره ؛ “توفيق”، عبارت از اين است كه خداى تعالى اسباب را طورى رديف كند كه قهرا بنده را به سوى عمل صالح بكشاند و يا بعضى از مقدماتى كه در ارتكاب گناه لازم است را براى او فراهم نكند، در نتيجه بنده آن كار واجب را انجام داده و اين كار حرام را ترك كند،  “خذلان “بر خلافش ان است که خداوند انسان را به خودش واگزارد

يَا جَوَادَ السَّائِلِين‏ 
ای کسی که  درخواست همه راجواب می‌دهی؛ ولی گاهی چیزی كه صلاح ما نیست را از خدا می‌خواهیم و خدا نمی‌دهد؛ البته در قیامت برآورده می‌كند.



دیدگاهها بسته شده است.