چرا هزاره ها مغول نیستند؟
در این نوشته سعی نمی کنم تاریخ هزاره ها را به طور مفصل بیان کنم. اما در مورد ادعای بعضی ها که اصرار می کنند بگونه ای هزاره ها را از قوم مغول بدانند چند ابهامات خودم را مطرح کنم. و نتیجه را برای خود خواننده واگذار می کنم.
از آن جا که هر ادعای بدون دلیل نمی تواند در محافل علمی مورد قبول واقع گردد و عقلاء به چنین ادعاها حتی توجه هم نمی کنند. مغول بودن هزاره ها از لحاظ تاریخی ثابت نشده است و در حقیقت یک ادعای است که بیشتر بر آن اصرار و پافشاری شده تا این که برای آن یک دلیل متقن و محکمی آورده باشند. خوشبختانه کل بحث تاریخی این ادعا در دوره ای مطرح است که تاریخ به صورت واضح و شفاف همواره درج شده است. بنابراین ادعای مغول بودن هزاره ها مربوط به دوره قبل از میلاد و یا عصر حجر مربوط نمی شود که عده ای بخواهند از این طریق باب تحقیق و بحث را یکسره ببندند و از اثبات آن اظهار عجز و ناتوانی کنند.
کسانی که ادعا می کنند که هزاره ها مغول هستند معمولا آن را بعد از حمله چنگیز قاآن (خان) مربوط می دانند و هیچ کس تابحال نگفته که این قوم قبل از حمله چنگیز از مغولستان هجرت کرده و در مناطق مرکزی افغانستان ساکن شدند. بنابراین بحث تاریخی ما بعد از حمله چنگیز و درحقیقت بعد از حمله نوه او هلاکو قاآن به مناطق مرکزی افغانستان یعنی سال 1259 میلادی و بعد از آن مربوط می شود.
اولین سوالی که برای من مطرح است این است که مغول ها که در اوج شکوه و عظمت خود و در سرتاسر قلمروی خود که از دریای ژاپن گرفته تا قلب اروپا امتداد داشته، در این دوران چرا مناطق صعب العبور و خشک هزاره جات را به عنوان سکنی گزیدند؟
درحقیقت مغول ها که در صحرا و دشت گوبی زندگی می کردند و یک نوع زندگی بیابانی و صحرای داشتند و اقتصاد آنها بر چراندن گوسفندان در مراتع متکی بوده، چگونه سر از مناطق صعب العبور و خشک کوهستانی درآوردند. مطمئنا شما هم از نوع زندگی مغولان می توانید حدس بزنید که آنها بدنبال چه نوع زمین بودند. خوب معلوم است که آنها بدنبال مناطق بارانی و پرعلف بودند که در آنجا حیوانات آنها بتوانند براحتی چرا کنند و خودشان نیز براحتی با اسبهای خود بتوانند بتازند. طبیعتا برای چنین نوع زندگی آنها در قلمروی جدید و گسترده خود مناطق پرآب و علف زیادی داشتند که در این فاکتور بر سرزمین هزاره جات برتری داشت و اتفاقا چنین مناطق در آسیای مرکزی و شرق اروپا فراوان بوده و امروزه هم برای چراندن گوسفندان ایده آل می باشند. اگر ما مناطقی که در مدار مابین چهل تا پنجاه درجه شمالی و از 15 تا 135 درجه شرقی قرار دارند به دقت نگاه کنیم که اتفاقا مرکز مناطق فتح شده مغولان می باشد متوجه خواهیم شد که آنها بهترین مناطق را در اختیار داشتند، مانند مناطق بالکان و ترکیه و اروپای شرقی و کلیه سرزمین های مابین دریای خزر و ماوراء النهر که امروزه هم به عنوان محور اقتصاد دام پروری در دنیا مطرح است.
حالا باوجود چنین مناطق پر باران و سرسبز چرا مغولان در یک مناطق کوهستانی که در طول سال معمولا خشک هست و مردم آن مناطق با سختی های فراوان و زحمت و تلاش بسیار برای کشت گندم و آذوقه یک سال خود دچار رنج فراوان می شوند، سکنی گزیدند؟ آیا آنها در این باره دچار اشتباه محاسباتی شدند؟ یا آنها را مجبور کردند که در این مناطق بسته و محاصره شده زندگی کنند. کسانی که ادعا می کنند که هزاره باقی مانده های لشکر مغول هستند، لطفا در این باره توضیح دهند.
در ادامه بحث فاکتور زبان و نوع فرهنگ مغولی و مقایسه آن با فرهنگ هزاره ها را بیان خواهیم کرد. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را برای ما بیان کنید.