««جشن خجسته ای ربیع المولود، در نصف جهان؟! »»

««جشن خجسته ای ربیع المولود، در نصف جهان(اصفهان)؟! »»

« شعری که به خوانش گرفته شد»

«مژده!»
***
«مژده» بده خبر رسید؛ مژده بده سحر رسید
خورشید مِهر در افق؛ «نورخدا» ز در رسید
***
WP_20151229_002نور رُخ اش چو جلوه کرد، ماه به«خور»عشوه کرد
«ظلمت و جهل» ناپدید، هنگامه ای دیگر رسید
***
مِهر به ماه نخره کرد، مُهره به مار، غمزه کرد
عنبر و مُشک بردمید، عطر و گلاب، بر رسید
***
فصل گُل و گُلاب شد، یخ های هِجر آب شد
سبزه به باغ جلوه کرد، عصر وصال سر رسید
***
«بلبل» به باغ و راغ شد، «قُمری» ز شوق «زاغ» شد
«طوطی»ز شور«داغ» کرد؛«سیمرغ» به«قاف» پرکشید
***
WP_20151229_015مرد مُراد زاده شد؛ جلوه ای وی، فسانه شد !؟
مِهر رُخ اش، به دل نشست؛ سرور عشق، شد پدید
***
«دُلدُل» ز شوق شیهه زد، فرشتگان چه «صیحه» زد
«بُراق» به «فرش»شد فرود، «جبریل» ز شور پرکشید
***
مُلک و مَلک به ناز وی، چرخ و فَلک به ساز وی
جن و پری به کف زنان، رقص کنان، سر رسید
***
زمانه ای ظهور یار، هنگامه ای نزول یار
کاخ ستم فرو بریخت، نماد «بردگی» بُرید
***
WP_20151229_018رحمت حق «وجود» او، فیض «وجود» ز«جود» او
هستی ز«هست و بود» او،«هدیه» به انس و جان رسید
***
«خاک» سیاه سپید گشت، «ابلیس»، ناپدید گشت!؟
نوری ز «فرش» برجهید، تا که به «عرش» در رسید
***
«خُم» به «خمار» لب بداد،«پیر» به«مُغان» گپ بداد!
«میخانه» و «مُغان» و «پیر»؛ لبریز، سر به سر رسید!؟
***
ساقی پیاله پر ز «می»، باز بریز «پی ز پی» !؟
مست شدم مستِ، مست؛ آن یار عشوه گر رسید
***
«خرّم» ز عشق، مست او، مستِ جمال و هست او
خُمار و می پرست او، شعرش به شور و شرّ رسید
***
مصطفی خرّمی
6 / 10 / 94


دیدگاهها بسته شده است.