به گزارش کربوبلا، شرقشناسی یکی از مهمترین «منظومههای معرفتی» است که در دوران جدید شکل گرفته و از همان آغاز هدفی جز شناخت و دانش محض را برآورده میکرده است. شرقشناسی در مفهوم آکادمیک آن، رشتهای است که درباره شرق گفتوگو میکند، مینویسد و میآموزاند. شرقشناس راجع به شرق قضاوت میکند و مسائل آن را مورد بررسی قرار میدهد. در مفهومی وسیعتر منظور سبک تفکر ویژهای است که شرق را از غرب به طور بنیادی جدا میکند و به تهیه و تدوین زنجیرهای از توجهات حسابشده در مورد شرق اقدام میکند. در واقع شرقشناسی عبارت از اراده و نیت خاصی است که به درک و شناخت شرق برمیگردد.
با این نگاه، یکی از محورهای مهم مطالعاتی مستشرقان، ادیان است که دین مقدس اسلام به علت غالب بودن در شرق اهمیت خاصی پیدا میکند. در بررسی ابعاد مختلف دین اسلام، زندگانی و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن و سپس حیات امامان شیعه و دیگر بزرگان اسلام از دیگر محورهای مورد توجه مستشرقان است. قیام امام حسین علیهالسلام و تراژدی بزرگ عاشورا، امری است که همه مورخان از ابعاد مختلف، چرایی این موضوع را در نگاههای مختلف مورد توجه قرار دادهاند.
«آنه ماری شیمل» یکی از مستشرقان صاحب نام در حوزه اسلامشناسی است که حیات و قیام امام حسین (ع) را نیز مورد بحث و بررسی قرار داده است که در این خصوص گفتوگویی با خانم دکتر عاطفه داوودی استادیار تاریخ دانشگاه زنجان داشتهایم که در ادامه میخوانید:
به عنوان اولین سوال ضمن نگاهی به حیطه مطالعاتی پروفسور شیمل بفرمایید در بین مستشرقان غربی خانم شیمل از چه منظر به امام حسین (ع) مینگرد و نوع نگاه وی به سیدالشهدا (ع) و حرکت ایشان چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است در ابتدا نگاه کوتاهی به زندگی این مستشرق آلمانی داشته باشیم تا با شناخت صحیحی از وی نگاه او را به شرق، اسلام و علیالخصوص واقعه عاشورا داشته باشیم.
«آنه ماری شیمل» یک اسلامپژوه، خاورشناس و مولویشناس سرشناس آلمانی است. او از پانزده سالگی به تحقیق درباره اسلام و یادگیری زبانهای زنده مشرق زمین از جمله عربی، ترکی و فارسی پرداخت و در سال ۱۹۴۱ در سن ۱۹ سالگی دکترای خودش را در رشته تمدن و زبانهای اسلامی از دانشگاه برلین گرفت و چند سال بعد هم دکترای تاریخ و مذاهب اسلامی را دریافت کرد. وی علاوه بر جنبههای عرفانی به حوزههای دیگر اسلام هم گرایش داشت و تا پایان عمر خود بیش از ۷۰ جلد کتاب را نگاشته است، کتابهایی نظیر «محمد رسول خدا»، «اسلام و دنیای مدرن»، «درآمدی بر اسلام» و « تاریخ تصوف» از جمله آثار مشهور وی به حساب میآیند.
خانم شیمل بر این باور بود که از میان همه ادیانی که مسیحیت با آنها مواجه بوده است، دین اسلام بیش از همه مورد سو تفاهم و در نتیجه حمله شدید قرار گرفته است.
بررسی همه جانبه آثار خانم شیمل نشان میدهد که وی در آثارش یزید را شایسته لعن و نفرت مسلمانان میداند و مسئولیت فاجعه کربلا را متوجه یزید میداند که در این واقعه نوه پیامبر به همراه اعضای خانوادهاش به شهادت میرسند و از آن موقع یزید مورد لعن مسلمانان قرار میگیرد. وی در این باره مینویسد: خلیفه دوم اموی، یزید مسئول واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی بود که در آن نوه پیامبر به همراه اعضای خانواده خود به شهادت رسیدند و از آن به بعد نام او موضوع لعن تمامی مسلمین گردید. در نوشتههای پروفسور شیمل امام حسین (ع) مظهر شرافت، قداست، پاکی، اصالت، ایثار و بزرگواری است و ایشان به همراه مادر، برادر، پدر و جدشان آل عبا را تشکیل میدهند. شهادت حسین (ع) و اصحابش در سال ۶۱ قمری موجب شد شیعیان با برگزاری آیین مذهبی ارادت خود را به امام نشان دهند و با عزاداری و سرودن اشعار یاد یاران ایشان را زنده نگه دارند.
از منظر این مستشرق واقعه کربلا نقطه عطف تاریخ جهان به شمار میآید. از آن جایی که این مستشرق یک زن است به مقام والای حضرت زینب سلام الله علیها نیز توجه دارد و حضرت را بانویی تمام عیار و کامل معرفی میکند که رسالت امام را کامل میکند.
پرفسور آنه ماری شیمل در تعبیر زیبایی در مورد حضرت زینب (س) میگوید، نیروی خاصی که سبب میشود زینب (س) سرنیزهها را بشکند و سر برادرش را به سمت آسمان بگیرد و خطاب به پروردگارش بگوید این قربانی برای توست، فقط و فقط کار این بانوی بزرگوار و خواهر اباعبدالله میتواند باشد و هیچ کس جز او توان انجام این کار را ندارد.
بررسی آثار این مستشرق آلمانی نشان میدهد تفاوتهای جدید در نوع نگاه این مستشرق به اسلام و به خصوص سیدالشهدا (ع) وجود دارد که بیانگر ویژگیهای خاصی در نگاه یک مستشرق غربی به اسلام است. این نگاهها از چه شاخصههایی برخوردار است؟
خانم شیمل بر این باور بودند که تصویری که اروپای قرون وسطی از اسلام، مسلمانان و پیامبر ارائه داده قطعا مخدوش و تحریف شده است. وی معتقد بود برداشتش از اسلام و فرهنگ مسلمانان با برداشت سایرین متفاوت است، چرا که مدعی بود به روستاها سفر کرده و با مردم تعامل داشته و اطلاعات بیشتری از دین اسلام و باورهای مردم کسب کرده است. از طرف دیگر خانم شیمل در دفاع از تشیع میگوید؛ شیعیان بر خلاف چیزی که علیه آنان ادعا میشود، ارزش قول و سنت پیامبر (ص) را زیر سوال نمیبرند و حتی در مواردی بیشتر از اهل سنت به آن توجه دارند. واقع امر این است که خانم شیمل در دفاع از اسلام نقش مهمی را بر عهده میگیرد. از نظر وی اسلام دینی است که در غرب بسیار بد فهمیده شده و حتی توسط عدهای از افراد ناوارد به جهالت متهم شده است، در حالی که چنین نیست. به نظر میرسد در این نگاه خانم شیمل را باید در مقام نوع خاصی از اسلام شناسان آلمانی قرار داد چرا که تسلط وی به زبانهای شرقی باعث شده بود وی بدون واسطه به منابع رجوع کند و این موضوع اعتبار علمی مباحث او را بیشتر تقویت میکرد.
بررسی همه جانبه آثار خانم شیمل نشان میدهد که وی در آثارش یزید را شایسته لعن و نفرت مسلمانان میداند و مسئولیت فاجعه کربلا را متوجه یزید میداند.
خانم شیمل بر این باور بود که از میان همه ادیانی که مسیحیت با آنها مواجه بوده است، دین اسلام بیش از همه مورد سو تفاهم و در نتیجه حمله شدید قرار گرفته است، چرا که برای مدت بیش از ۱۰۰۰ سال این چنین به نظر رسیده که اسلام بزرگترین تهدید برای مردم اروپا بوده است و این که اسلام و مسلمانان بزرگترین دشمن مسیحیت و تمدن غربی هستند. البته پرداختن به این موضوع ابعاد سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی خاص خودش را دارد. در نهایت اینکه از منظر این اسلامشناس آلمانی، اسلام تنها دین جهانی است که بعد از دین مسیحیت به وجود آمده و به همین خاطر از ناحیه مسیحیان مورد پذیرش قرار نگرفته است. شیمل معتقد بود تصویری که اروپا از اسلام دارد، تحریف شده است و بنیادگرایی هیچ ارتباطی به اسلام ندارد. این عبارت بنیادگرایی در مسیحیت به گرایش خاصی در آمریکا اطلاق میشود و در محافل تبلیغاتی غرب برای افراطگرایان مسلمان به کار برده میشود.
با توجه به مباحثی که بیان شد اگر بخواهیم ببینیم دید کلی خانم شیمل به مکتب تشیع چیست، سوال اینگونه مطرح میشود که چه ساحتهایی از مکتب تشیع بخصوص امام حسین (ع) در دید وی بیشتر خود را نشان میدهد؟
خانم شیمل در بخشی از کتاب «مقدمهای برای معرفی اسلام»، (اسلام از دیدگاه آنه ماری شیمل) گزارش خلاصهای از تاریخ و آموزههای اسلامی را ارائه میکند و در بخشی از آن به تاریخچه انشعابات و عقاید مذهبی تشیع اشاره میکند. بهصورت خاص اگر بخواهم بیان کنم مهدویت و قیام عاشورا و حتی بحث شکلگیری تشیع و افکار و اندیشههای مختلفی که در این خصوص مطرح است از بحثهای کلیدی خانم شیمل است. جالب است بدانیم که وی از مستشرقانی است که به زوایایی جزئی از حادثه عاشورا نیز توجه کرده است. البته توجه به این نکته داشته باشیم که ما بنا نداریم که بگوییم که همه صحبتهای این مستشرق و برداشتهایش درست است، نه اینگونه نیست، بلکه در بسیاری از مواقع نیز وی دچار کجفهمی و یا برداشت اشتباه شده است که بخصوص در حوزه مهدودیت و انطباق برخی از جزئیات عاشورا با مباحث دیگر این موضوع دیده میشود که این بحث در این مجال نمیگنجد.