رثای حسینی در دیوان شاعران سرزمینهای عربنشین در عصر معاصر (بخش اول)
شعر معاصر حسینی
شاعر معاصر با مقایسه کربلا با حوادث جنوب لبنان و فلسطین، حادثه عاشورا را نماد ظلمستیزی میداند و مخاطب را به مخالفت با حاکمان ظالم ترغیب میکند. در هیچ یک از اعصار گذشته الهام از عاشورا در بین شاعران و ادبیات بهگونهای که در عصر حاضر وجود دارد، دیده نشده است. شعرای سنی، مسیحی و حتی کمونیسم از مکتب عاشورا درس آزادگی را آموختهاند. در سالهای اخیر اشعار شعبی که در دیوانهای مختص اهلبیت (ع) و بهخصوص در سوگ اباعبدالله (ع) جمعآوری شده است در عراق و در کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. این اشعار معمولا در پایان منبرهای حسینی استفاده میشوند.
مقدمه
اهمیت شعر و جایگاه آن در ادب از دیرباز مورد توجه ناقدان شعر و ادب بوده است. در گذشته، این فن به دلایل بسیار، از جمله ماندگاری در حافظه و دلپذیری آن به دلیل داشتن طنین آهنگین، بر بسیاری از فنون دیگر عرب سروری داشته است. شعر عرب در طول تاریخ ادب، همانند زبان گویای مردم و به عنوان رسانهای همگانی مورد استفاده و اعتماد عمومی قرار گرفته است. شاید از همین روست که ائمه اطهار علیهمالسلام برای انتشار مکتب اهلبیت (ع) ترغیب به سرودن شعر نمودهاند و مخصوصا به مرثیهسرایی بر امام حسین علیهالسلام تشویق کردهاند و از صدر اسلام تا کنون با تمسک به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، از شعر به عنوان سلاحی کارآمد در تهاجم و دفاع استفاده شده است.
عاشورا روز و حادثهای است که در میان روزها و حوادث تلخ و شیرین جهان، حافظه روزگار آن را بهخوبی به یاد دارد و گذشت زمان، هرگز آن را به فراموشی نخواهد سپرد. عاشورا، رویدادی است که در طول زمان اندیشهها، قلمها، دلها و زبانهای فراوانی را به خود مشغول ساخته است.
یکی از فعالترین عرصههایی که در آن به شخصیت آن امام بزرگوار و حادثه عاشورا پرداخته شده و میشود، عرصه شعر رثایی است. شاعران متعهد، مرثیه بر اهلبیت پیامبر (ص)، خصوصا حسینبنعلی (ع) و دیگر شهیدان کربلا را به عنوان بستری مناسب برای طرح و ترویج عقاید دینی و سیاسی و دفاع از آنها برگزیدند.
شعر معاصر حسینی به دلیل برخورداری از امتیازاتی ویژه جایگاه ارزشمندی را در شعر معاصر به خود اختصاص داده است؛ چرا که به دلیل ورود به مجالس و منابر حسینی پایگاه مردمی مناسبی کسب کرده است. از طرفی جزئیات حادثه عاشورا و مقتل امام حسین (ع) به صورت شعر بیان شده که باعث جاودانگی مقتل گردیده است. روح حماسی در شعر رثای حسینی موجب به خشم آوردن ظالم گردیده است.
از آن جایی که حماسه حسین (ع) در جهان شناخته شده است، بسیاری مجذوب شخصیت والای او شدهاند و شاعران مذاهب و مسلکهای مختلف به این مضمون پرداختهاند. با بررسی بعضی از اشعارِ مناسب، دیده میشود که موضوعات شعر حسینی وسعت زیادی دارد؛ از جمله نقل تاریخی زندگی و قیام امام حسین (ع)، مبارزه با ظلم و حقطلبی حضرت، آثار قیام امام حسین (ع)، بهرهگیری سیاسی ـ اجتماعی از قیام حضرت، اشعار مراسم عزا و سوگواری برای امام حسین (ع) و مضامین مربوط به جنگآوری و دلاوری حضرت. شعر حسینی در دوره معاصر در قالبهای رثاء، مدح، هجو و حماسه دیده میشود. اولین و مهمترین غرض از شعر حسینی رثاء است؛ گریه بر اطلال و دمن، وصف احوال درونی شاعر، توصیف فاجعه کربلا و بیان عظمت آن.
شاید علت توجه شعرا به رثای حسینی، ریشه در روایاتی دارد که از طریق اهلبیت (ع) درباره خواص گریه بر امام حسین (ع) و در مورد خواص مجلس گریه بر حضرت، اجر و ثواب گریه بر او، فضیلت ابکاء و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) بیان شده است.
یکی از فعالترین عرصههایی که در آن به شخصیت آن امام بزرگوار و حادثه عاشورا پرداخته شده و میشود، عرصه شعر رثایی است.
جایگاه امام حسین (ع) در روایات
در خلقت نور شریف حضرت حسین (ع) آنچه از اخبار صحیحه مستفاد میشود، آن است که اول مخلوقات، نور شریف حضرت پیغمبر (ص) است و عقل نیز بر این دلالت دارد. نظر به اشرفیت آن حضرت و واجبیت او و کثرت اعتنای خدا به شأن او. در بعضی اخبار است که اول مخلوقات نور آن سرور و نور ائمه هدی است و به هر تقدیر نتیجه آن است که اول مخلوقات نور حسین (ع) است. چون همه نور واحدند و نور احدند چنانکه جدش فرمود: «حُسینٌ مِنّی وَ اَنا مِنْ حُسَیْن»؛ «حسین از من است و من از اویم»[۱]
و در خبر است: «اَنا مِنْ حُسَیْن وَ حُسَیْنٌ مِنی»؛ «من از حسین هستم و حسین از من است»[۲]
خصوصیت محل آن حضرت پس از ولادت
اولین مجلس بعد از تولد، دستهای رسول خدا بود. چنانکه روایت شده است که حضرت در حجره ایستاده بودند منتظر ولادت آن جناب، پس چون متولد شد به هیئت سجده ندا کرد پیغمبر خدا اسماء را پسر مرا بیاور. عرض کرد که هنوز او را پاکیزه نکردهایم. فرمودند: تو او را پاکیزه میکنی! خدا او را پاک و پاکیزه کرده. پس آورد او را در حالتی که پیچیده شده بود در پارچهای که از پشم بود. پس گرفت او را به دست خود و نظر فرمود به او و گریست و فرمود: «دشوار است بر من ای اباعبدالله»[۳]
و بعد از آن گاهی بر دوش و گردن جبرئیل بود و گاهی بر دوش پیغمبر، یا بر سینه و پشت آن سرور[۴] و گاهی بر دست او؛ هنگامی که بلند میفرمود او را که دهانش را ببوسد. گاهی بلند میفرمود او را که نشان اصحاب دهد و سفارش او را نماید[۵] و گاهی بر دست امیرالمؤمنین (ع) که آن حضرت او را نگاه میداشت تا پیغمبر (ص) جمیع اعضای او را میبوسید (ابنقولویه، ۱۳۷۷: ۷۰) و آخر محلش در دنیا در سینه پیغمبر خدا بود در حال احتضار و آن سرور را میبوسید و میفرمود: «یزید را با من چه کار است. خدا او را مبارک نکند.»
در خصوصیت محل حضرت حسین (ع) در روز محشر
در روایات بسیاری آمده است که برای حضرت حسین (ع) مجلس خاصی است در زیر سایه عرش که با زوار و گریهکنندگان خود انس گرفته، با هم سخن میگویند و از شداید ایمن هستند و ازواج ایشان از بهشت پیغام میدهند ایشان را که ما مشتاق هستیم به شما و آنها راضی نمیشوند که بهشت را بر صحبت آن مجلس شریف ترجیح دهند؛ و موقف مخصوصی در روز محشر دارد که محشر بر پا خواهد شد، آن وقتی که بر پا میایستد سر در بدن ندارد، خون از رگهای او جاری است و حضرت فاطمه سلام الله علیها چون آن هیئت را مشاهده نماید شهقه میزند که اهل موقف مضطرب میشوند.[۶]
فلسفه بکاء
در خواص گریه بر اباعبدالله الحسین (ع)
۱ـ این که صله حضرت رسول (ص) است[۷]
۲ـ مساعدت حضرت فاطمه (س) است؛ زیرا که آن حضرت هر روز گریه میکند و حضرت صادق (ع) فرمود: آیا دوست نمیداری که از جمله کسانی باشی که یاور و معین حضرت فاطمه (س) باشند.[۸]
خواص مجالس گریه بر حضرت امام حسین (ع)
ملائکه مقربین در آن مجالس حاضر میشوند؛ چنانکه روایت شده که روزی جعفربنعفان به خدمت حضرت صادق (ع) مشرف شد، پس حضرت او را به نزدیک خود نشانید و فرمود: ای جعفر شنیدهام که در مرثیه حسین (ع) شعر میگویی و خوب میگویی. عرض کرد: بلی فدایت شوم. فرمود: بخوان. پس خواند و آن حضرت با اصحاب گریستند تا اینکه اشک بر صورت و محاسن شریفش جاری گردید.[۹]
شعر معاصر حسینی به دلیل برخورداری از امتیازاتی ویژه جایگاه ارزشمندی را در شعر معاصر به خود اختصاص داده است؛ چرا که به دلیل ورود به مجالس و منابر حسینی پایگاه مردمی مناسبی کسب کرده است. از طرفی جزئیات حادثه عاشورا و مقتل امام حسین (ع) به صورت شعر بیان شده که باعث جاودانگی مقتل گردیده است.
اجر و ثواب گریه بر حسین (ع)
۱ـ ملک الموت هنگام قبض روحش از مادر مهربانتر با او باشد.[۱۰]
۲ـ گریهکننده در وقت مردنش چنان فرحناک میشود که آن فرح در دلش باقی است تا روز قیامت.[۱۱]
چشمی که برای اباعبدالله گریه کند
چشمی که برای حضرت حسین (ع) گریه کند ممسوس ملائکه شود که اشک از آن پاک کنند و نگاه دارند.[۱۲]
اشکی که جاری شود در رثای حضرت حسین (ع)
از برای هر عمل ثواب محدودی است مگر اشک که اجرش نهایتی و حصری نیست.[۱۳]
فضیلت ابکاء و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع)
در شرف و افضلیت او همین کفایت است که اول وجودی که مرثیه خواند و فیض ابکاء از وی صادر شد ذات اقدس سبحانی جل ذکره و جبرئیل امین و ملائکه مقربین و انبیاء مرسلین سلام الله علیهم اجمعین بودهاند. نه یک مرتبه و یک مجلس، بلکه کرات و مرات و مجالس عدیده و مقامات کثیره چنانچه این مطلب از اخبار خداوند متعال از شهادت آن مظلوم به حضرت موسی و انبیاء عظام (ع) و اخبار جبرئیل در مرور از زمین کربلا و سایر مواقع موارد معلوم و روشن است.[۱۴]
ثواب کسی که به واسطه شعر گفتن در مصیبت امام حسین (ع) گریه کند
محمدبناحمدبنحسین العسکری از حسنبنعلیبنمهزیار، از پدرش، از محمدبنسنان از محمدبناسماعیل از صالحبنعقبه، از حضرت اباعبدالله (ع) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: کسی که در مصیبت امام حسین (ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود گریسته و ۱۰ نفر را بگریاند بهشت برای او و آن ۱۰ نفر است؛ و کسی که در مصیبت حضرت حسین (ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود گریسته و ۹ نفر را بگریاند بهشت برای او و آن نه نفر است. پس پیوسته حضرت نفرات را یکییکی کاهش داده تا فرمودند: کسی که در مصیبت امام حسین (ع) یک بیت شعر بخواند سپس خود بگرید، راوی میگوید: گمان میکنم امام (ع) فرمودند یا تباکی کرده و خود را به صورت گریهکن درآورد بهشت برای اوست.[۱۵]
گریستن تمام مخلوقات بر حضرت حسینبنعلی (ع)
محمدبنجعفر قرشی رزاز از محمدبنحسینبنابی الخطاب از حسنبنعلیبنابی عثمان از عبدالجبار نهاوندی از ابی سعید از حسینبنثویربی ابی فاخته و یونسبنظبیان و ابی سلمه سراج و مفضلبنعمر جملگی گفتند که شنیدیم ابو عبدالله (ع) میفرمودند: هنگامی که حضرت حسینبنعلی (ع) به شهادت رسیدند آسمانهای هفتگانه و طبقات هفتگانه زمین و آنچه در آنها و بین آنها بود و تمام موجودات و جنبندگان بر روی آنها و بهشت و دوزخ و بالاخره کلیه اشیایی که پروردگار ما آنها را آفریده و موجودات مرئی و نامرئی کلا بر آن حضرت گریستند.
و پدرم علیه الرحمه از سعدبنعبدالله، او از محمدبنالحسین و او از حسنبنعلیبنابی عثمان با اسنادش برایم مثل حدیث مذکور را نقل نمود.[۱۶]