یادآوری ضروری: در سفر پارسال که به شهر وحشت و ترور (کویته) داشتم، سلسله گزارش های را از ملاقات هایم با برخی سران هزاره به نگارش درآوردم که از فیس بوک و وبسایتهای «جمهوری سکوت» و نیز «جاغوری یک» به نشر سپرده شد و خوشبختانه مورد استقبال هزاره دوستان قرار گرفت. اما، در این میان دوست دیرینه ام جناب رضا واثق شاعر گرانمایه و دردمند قوم، امروز پس از نشر نوشته «ملاقات با استاد» دانه دلش را پاره نموده از ملافات پارسالم با جناب آقای اسدی مدیر جامعه امام صادق(ع) کویته اظهار نارضایتی و انتقاد نموده است. تاخت غیر عادلانه این عزیز وادارم نمود که این جوابیه را نگاشته به نشر سپارم امید که به اندازه «چراغ موشک آسیه دان بوم» روشنی انداخته باشم.
با عرض پوزش از این عزیز!
***********************
واثق خان عزیز در نوشتار پارسال، بنده چشم دید هایم را از آنچه مشاهده کردم بودم نگاشتم. به نظر حقیر نوشتار تحقیقی یا گزارش درست آن است که عین مشاهدات به نگارش آید. بنابراین؛ با تمام احترامی که به حضرت تان و نظرات تان دارم ببخشید که با تمام حرف های تان موافق نیستم!! بلی این درست که «شش جولایی» یکی از اشتباهات تاریخی مردم هزاره کویته بوده است و شاید نقش اسدی در آن جریان برجسته تر از دیگران بوده باشد؛ اما، نباید فراموش کرد که اسدی در آن حادثه تنها مقصر نبوده است!؟ مسلما دیگر بزرگان و روحانیون هزاره در آن حادثه غمبار شریک اسدی بوده اند.
از جانب دیگر؛ متأسفانه این تنها اشتباه تاریخی هزاره های کویته نبوده است که ما با عینک یک چشم، تنها بدان بنگیریم و فقط یک نفر را مقصر و یا یک حناح را انگشت اوگار بگیریم.
شما در دیار دور با جیب پر خدا را شکر، اوضاع تان خوب است. اما، اگر در کویته بیایید، از نزدیک بیبینید خواهید دانست که همان «خلته آرد» اسدی از هر کشوری که می آورد، با هر نیتی که توزیع میکند، بی گمان برای کسانیکه برای یک لقمه نان به دریوزگی می افتند، خودش نعمتی است و کمک بسیار مهم و ارزشمند!؟
سخن حقیر با تمام مخالفین اسدی این است که بیایید شما ها از هر کشوری که می توانید از امریکا و یا اسرائیل یا هندو و یا یهود و یا حتی اوغوو و… کمک ها را برای این مردم بیچاره در محاصره جلب نموده در میان ایشان توزیع کنید، با هر نیتی که باشد! من یکی حاضرم دست های تان را بوسه باران کنم!
من از اسدی دفاع نمیکنم به یقین ایشان همانند دیگر رهبران هزاره کویته، اشتباهاتی نیز داشته است؛ اما، منکر هزاره بودن و خدمات کنونی ایشان نیز نمی توانم بشوم؛ ولو، اینکه این کمک ها از ایران یا هرجای دیگر و با هر نیتی جلب و توزیع میکند. در این مجال، حقیر تنها همان گزارش پارسال را باز نشر نموده و داوری را به خود خوانندگان واگذار می نمایم. امید که بدور از هرگونه تعصب بر کرسی قضاوت نشینند:
1) شفاخانه اسدی در بروری در شرایط فعلی که مردم بدبخت آن سامان در محاصره کامل شبانه روزی قرار دارند، خودش نعمت و غنیمت است خصوصاً برای کسانیکه آمدن شان به سول هسپیتال یا حتی بولان هسپیتال مساوی با مرگ است. مخالفان اسدی شفاخانه که چه عرض کنم کاش یک پیخانه برای این مردم می ساختند، آنگاه دست های شان لایق بوسیدن بود.
2) کمک ماهانه بیش از 1500 خانوار تنهای یکی از کارهای اسدی و همراهانش است! چه کسی از مخالفان توانسته تنها 100 خانوار را، مثل اسدی کمک کند؟
3) یتیم خانه بروری ده ها یتیم را در خود جای داده است!؟ و… . از مدارس دینی خواهران و برادران بگذریم که به زعم برخی ها خدمت به حساب نمی آید!
دوست عزیز!
حقیر با وجود ارادت قلبی که به حضرت عالی و احترام تام به نظرات تان دارم، نمی توانم خدمات این گونه ای را که در نوع خودش در شهر کویته و در میان هزاره ها و شیعه ها بی نظیر است، منکر شوم!؟ همانگونه که از «اچ- دی- پی» و رهبرانش می نویسم و از تنظیم و رهبرانش؛ چرا باید منکر جامعه و رهبران و خداماتشان بشوم؟
به نظرم بهتر است کمی انصاف به خرج داده و عینک بد بینی را کنار نهاده و با یک چشم بر کرسی قضاوت ننشنیم! تنها با اتهام و یا کاه کهنه باد کشیدن که کار درست نمیشود.
به شما قول میدهم که هرکسی دیگر همانند همین خدمات را برای این مردم بیچاره عرضه کند،بنده یقیناً دست هایشان بوسیده و کارکردش را رسانه ای خواهم کرد.
پایدار باشید و امید که قار نشوید.
مصطفی خرمی- 9/5/1393- کویته پاکستان.