این ولادت بابرکت را به همه شیعیان جهان مخصوصا شیعیان کوئته تبریک عرض می کنم. امیدوارم که در سایه لطف و کرم کریم اهلبیت (ع) همیشه شاد و سرخ رو باشند.
امام حسن مجتبی علیه السلام در سال سوم هجرت و در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان در مدینه به دنیا آمدند و در سال پنجاه هجری از دنیا توسط زهر شهید شدند. بنابراین طول مدت زندگی امام چهل و هفت سال بود. همراهی با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هفت سال و چند ماه بود. همچنین زمانی که مادر ایشان به شهادت رسیدند ایشان در همین سن و سال بودند. و مدت امامت ایشان نیز از سال چهلم هجری تا پنجاه هجری یعنی ده سال بود. امام 25 بار پای پیاده به سفر حج رفتند. در یکی از سفرهای حج که امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر (همسر حضرت زینب سلام الله علیها) نیز همراه ایشان بودند. در سفر غذا و توشه آنان گم می شود گرسنه و تشنه به یک خیمه ای که یک پیر زن در آن بود می رسند. از او آب می طلبند, آن زن یک گوسفند بیشتر نداشت. گفت که شیر این گوسفند را گرفته با آب مخلوط کرده بنوشید. بعد آنها از او غذا می خواهند پیر زن می گوید که همین گوسفند را ذبح کرده بخورید. همه از گوشت گوسفند سیر می شوند آن گاه امام حسن علیه السلام می فرمایند که ای زن! ما از قریشیم به حج مى رویم. چون باز گشتیم نزد ما بیا با تو به نیكى رفتار خواهیم كرد و رفتند.
شوهر زن كه آمد و از جریان خبر یافت، گفت: واى بر تو گوسفند مرا براى آدمهای ناشناس مى كشى آنگاه مى گویى از قریش بودند؟ بعد از مدتی زندگی آنها سخت می شود و آنها از آن محل كوچ می کنند و به مدینه می آیند. امام حسن (ع ) او را دید و شناخت، پیش اش رفت و گفت: مرا مى شناسى؟ گفت نه. فرمود: من همانم كه در فلان روز مهمان تو شدم. و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آن گاه او را نزد برادرش حسین بن على (ع) فرستاد. آن حضرت نیز همان اندازه به او بخشش فرمود. او را نزد عبداللّه بن جعفر فرستاد و او نیز همان اندازه به او داد.
نمونه ای از کرامت امام مجتبی علیه السلام
روایت شده که یک شخص محتاجی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام می آید و از او خواهش می کند که چیزی به او مرحمت نماید. امام علیه السلام به او فرمود که برو و حاجت خود را در یک نامه نوشته و بعد پیش ما بیار تا ما حاجت تو را برآورده کنیم. آن مرد فقیر رفت و حاجت خود را روی یک کاغذ نوشت و در خدمت امام آورد. امام حسن مجتبی علیه السلام دو برابر خواسته او به او لطف فرمود. یکی از اصحاب امام در همان موقع آن جا حضور داشت و گفت که ای فرزند رسول خدا! چه نامه ای پربرکتی بود برای آن شخص فقیر. امام علیه السلام فرمود:
«بركتها علینا اعظم، حین جعلنا للمعروف اهلا، اما علمت ان المعروف ما كان ابتداء من غیر مسئله، فاما من اعطیته بعد مسئله فانما اعطیته بما بذل لك من وجهه» (ابراهیم بیهقی، المحاسن و المساوی، (چاپ بیروت)، ص.55)
بلکه برکت او برای ما بیشتر بود چونکه ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد. مگر نمی دانی که خیر واقعی آن است که بدون سوال و درخواست باشد. و اگر پس از خواستن کسی چیزی را به او بدهی که در این صورت آن چیز را در برابر آبروی او داده ای!.