روزهایی در سال هستند که نمی دانی دلت را به کدامین سو پرواز دهی! یکی از آنها نیمه همین ماه است.
نمی دانی برای دلت چاووشی بخوانی و رهسپار بین الحرمینش کنی یا آن را پرواز دهی به سوی مزار آن کس که روز وفاتش نیز ادب را رعایت کرده و زیارت برادرش مستحب موکد آن روز به شمار می آید. دلت می ماند که به کدام سو روانه شود!
می خواهی به مناسبت وفات این بانو کجا مجلس برپا کنی؟
روبه روی باب الراس که محل نکاه آن مخدره بوده از تل زینبیه؟ یا کنار پنجره قتله گاه که نگاه اشکبار آن بانو با حسرت و غم به آن گره خورده بود؟ شاید می خواهی بین الحرمین را طی کنی و به برادر کوچکترش سر سلامتی دهی؟ یا می خواهی کنار مضجع شریف خود آن بانو رحل اقامت برگزینی و مستقیم به سراغ خودش رفته و روضه های عاشورا را از نگاه خودش شاهد باشی؟
اما من یک جای دیگر هم سراغ دارم، با من به آسمان بیا. آری ملائکه هرساله روز وفات این بانو را در آسمان مجلس می گیرند و خطبه آن بانو را که در بازار کوفه بیان کرده می خوانند و گریه می کنند.