سلام دوستان
مدتی است که هوای کویته به سرم زده است از دیر وقت است که دنبال یک فرصت مناسب هستم تا به این شهر سفر کنم و مشاهدات خود را با شما شریک بسارم .
کویته شهری که نقش آن را در به شمر رسیدن استعداد های هموطنان نمی توان نادیده گرفت . مکان که اگر امروز هر کسی در هر نقطه ای از این کره ای خاکی رسیده بطور قطع باید ابتدا پا به این سرزمین گذاشته باشد . سر زمین که خواطره بسیاری هر کسی از ازاین مقام دارد . کویته ای که مامن خوبی برای بسیاری از هموطنان بوده وامروز متاسفانه از آن به عنوان شهر ترور و وحشت یاد می شود .
اینکه چرا بسیاری از هموطنان به این سر زمین وابسته است یا از آن به خوبی یاد می کند ؟ دلیلش را می توان در فرصت بوجود آمده برای هموطنان در این سرزمین جستجو کرد . فرصت که نه تنها در سر زمین آبایی خودش به آن دست نیافتند بلکه تا توانست آنها را از این فرصت ها محروم بسازند واین محرومیت ها به شکل جدید مدرن کماکان ادامه دارد . به هرصورت بگزریم .
درست روز یکشنبه ۱۱ / ۸ /۹۲ مسیر زاهدان را در پیش گرفتیم فردایی آن روز ساعت ۱۰ به هوتل در تقتان رسیده سراغ بلیط برای کویته رفتیم .
با تصویر که از شهرکویته برای ترسیم شده بود خبری در ظاهر و در چهره ای آفراد که عازیم به آن منطقه بودند نمی دیدیم این خود از اضطراب که داشتیم کمتر می کرد .
با رهگیری تروستان از مسافران وشهید کردند آنها در سالهای اخیر ، هزاره ها بیشتر این مسیر را از طریق کاروان که تحت نظارت مستقیم نیروهای امینی قرار دارند رفت آمد وطی می کنند . ولی در این اواخر هستند کسانی که دل به دریا زده با اتوبوس بلوچها این مسیر را انتخواب می کند .
در این مسیر شرکت های بسیاری وجود دارد که کار جا بجایی مسافرین را به عهده دارند از جمله آن شرکت ها ولی کوچ ، المکه , خان ، شرکت های مهم هستند که در این مسیر تردد می کند .
ترورست ها نه تنها زندگی را به کام هزاره ها تلخ کرده بلکه شرکت های مسافرتی که در این مسیر تردد می کنند شدیدا متضرر ساخته است . این نارضایتی را می توان بخوبی در رفتار آنها مشاهده کرد .
چون هزاره ها مسافرین خوبی برای آنها بودند با بودن آنها دیگر دغدغه ای برای سرنشین نداشتند .
ولی رهگیری های ترورست ها کام زندگی را بر آنها نیز تلخ کرده است . دیگر از ان مسافران خبری نیست . بیشتر مردم این مسیر را با کاروانهای که همه چیز شان صد درصد هزارگی وبا تدابر شدید امنیتی است طی می کند .
در این اواخر که وضعیت نسبتا بهتر شده ونیز مسافرین که مجرد هستند منتظر کاروان ها نمی تواند بماند به ناچار دل به دریا زده با ماشین هایی بلوچ ها سفر می کند .
در طول مسیر راه از آن وحشت که از دور ترسیم می شد خبری نبود ومخصوصا اینکه آثاری که به این خشونت ها کمک کند نه تنها وجود نداشت بلکه از ناحیه مدیریت ماشین احترام خاص را شاهد بودیم که البته نفس همین احترام خاص کاهی باعث وحشت ما می شد که نکند کاسه ی زیر نیم کاسه باشد ما را با دست پای خودمان به قربانگاه هدایت می کند . چون با وضع موجود همه چیز را با دید تردید به آن می نگریستیم .
در این مسیر تا به حال هر چه حادثه رخ داده از مستونگ تا به داخل شهر کویته بوده است به همین دلیل این مناطق ، مناطق وحشت از آن یاد می کند . به هر صورت از این مناطق به ترس لرز گذشتیم به حمدالله به مقصد رسیدیم .
مفهوم ار بیم بلا تا دم بلا را خود تجربه کردیم براستی آن اضطراب که در بیم بلا وجود دارد در دم بلا نیست .
منتظر مشاهدات ما از این شهر باشد تا آن زمان خدا نگهدار
رحیمی کویته