««اربعین پرسوز و گداز حسینی گرامی باد»»

««اربعین پرسوز و گداز حسینی گرامی باد»»

«« لشکری از عشق!؟»»

کاروان در کاروان عُشّاق وی
می روند با عشق و شور هَلهَله
***
is (12)سوختند صاحب دلان کوی او
کاآتشی افتاده بر جان همه!؟
***
شهرها خالی، نباشد مردمان
گوییا افتاده اینجا زلزله!؟
***
خیل مشتاقان کویش صف به صف
«لشکری از عشق» با صد غُلغُله
***
پر زدند پروانه های شمع عشق
هم پرستوها و صدها چلچله
***
آن غزل خوانان اسیر سحر او
بر لبان دارند، هزاران زمزمه!؟
***
صد هزاران عاشق دل سوخته
با هزاران شوق و صدها هلهله
***
در مسیر عاشقی «مجنون» صفت
سوی کویش می روند با «هَروله»
***
پای عریان در مسیر کوی عشق
آشنا با خار و سنگ و «مرمره»!؟
***
فرش از «بال ملائیک» راه شان
چون خرامان می روند، با دبدبه
***
دست افشان، پای کوبان سوی یار
می پرند، پروانه های علقمه!؟
***
خیل «عاشق»، انتظار «عاشقان»
با هزاران«موکب» هم کوکبه
***
پای شان بر دیده و بر دل نهند
اشک ریزان، ناله ها، با صد گِله
***
«عشق»در سوز و گداز و شوق و شور
«عقل» در تردید و شک، دمدمه؟؟
***
«عقل» حیران زین همه شیدائیان
«عشق» باشد، کم کند این فاصله
***
در«طواف»اند زائران درگه اش
در میان«جنتین» و «علمقه»!؟
***
طوطیای چشم من خاک درش
خاک پای صد هزاران قافله؟!
***
مصطفی خرّمی
10 / 9 / 94



دیدگاهها بسته شده است.